وبلاگ بین المللی سفرو توریست
ايرانگردي، جهانگردي ،اقوام ، شهر ، روستا ، گشت و سياحت ، زيارت ، مسافرت ، جغرافيا ، تور ،توريست ، جنگل ، كوير ، سفر نامه ،شمال،جنوب، غرب ، شرق
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه تونس,سرزمین کار تاژ,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه تونس، در سرزمین کارتاژ

چرا تونس؟
این سوال را خیلی ها از من پرسیده اند. هر کدام از دوستانم که از سفرم به تونس خبر دار شده اند اولین سوالی که به ذهنشان رسیده و از من پرسیده اند همین بوده است. و پاسخ من این بوده که اگر به دنبال استراحت و آرامش در سواحل مدیترانه اید ولی ترکیه برایتان تکراری شده، تونس آن جایی است که باید بروید. اگر از علاقه مندان به تاریخ و معماری اسلامی هستید و فکر میکنید هر آنچه در این باب دیدنی است، در مشرق زمین و خاور میانه است، سخت در اشتباهید؛ تونس، این دروازه مغرب عربی، جهان جدیدی را به رویتان خواهد گشود. اگر علاقه مند به امتحان کردن غذا ها و طعمهای جدید هستید، لازم نیست حتما به هند بروید، تونس هم چیزهای جالبی برای عرضه به شما دارد. اگر عاشق معماری رومی هستید ولی به هزار و یک دلیل نمیتوانید به ایتالیا سفر کنید، تونس یک رُم کوچک است. مَخلَص کلام اینکه اگر از مسافرتهای تکراری خسته شده اید و دوست دارید مقصد جدیدی را تجربه کنید، چمدانهایتان را ببندید؛ تونس، این کشور کوچک ده میلیون نفری مسلمان، با همه جاذبه هایش منتظر شماست.

از کجا شروع کردم؟
وقتی که قصد این سفر را در سر میپروراندم، تصمیمم بر این بود که به واسطه یک تور گردشگری به این سفر بروم. مزایای تورها به ویژه برای مسافرت به چنین مقصد غریب و ناشناخته ای برای ما ایرانیها چیزی است که کمتر نیاز به توضیح دارد. ولی هنگامی که شروع به گشتن به دنبال یک تور مناسب کردم، متوجه شدم که به دلیل شرایط خاص تونس (وقوع انقلاب) و نیز شرایط فصلی، توری به مقصد تونس وجود ندارد. پس تصمیم گرفتم که خودم تمام مراحل سفر را برنامه ریزی و اجرا کنم. اولین جایی که رفتم سفارت تونس در تهران بود که در خیابان فرشته قرار داشت. مدارک لازم برای اخذ ویزای تونس عبارت بود از پاسپورت با حد اقل هفت ماه اعتبار، یک قطعه عکس، بلیط رفت و برگشت اوکی شده به مقصد تونس، برگه تاییدیه رزرواسیون هتل برای مدت اقامت، شصت و پنج هزار تومان وجه نقد و بالاخره تکمیل کردن فرم درخواست ویزا که از سفارت دریافتش کردم.

دومین کاری که کردم تهیه بلیط بود. سه شرکت هواپیمایی ترکیش ایر لاینز، قطر ایر ویز و امارات دارای پرواز های غیر مستقیم از تهران به تونس بودند که من هواپیمایی ترکیه را به دلیل قیمت مناسب تر و مدت کمتر پرواز انتخاب کردم. قیمت بلیط این پرواز در آن موقع (تابستان سال 90) یک میلیون تومان بود. سومین کار رزرو هتل بود که از طریق یک آژانس مسافرتی در تهران انجام دادم. در این مورد بهتر است توضیحی ضروری بدهم. هنگام رزرو هتل حتما امکانات هتل را چک کنید و به شمردن ستاره ها اکتفا نکنید. مثلا چک کنید که اتاقی که رزرو میکنید حتما یخچال داشته باشد!! تعجب نکنید در تونس به دلیل گرانی انرژی ممکن است یک هتل سه یا حتی چهار ستاره در اتاق یخچال نداشته باشد.چیزی که در ایران شاید عجیب به نظر برسد. این اتفاق برای من افتاد و اتاق دو تخته ای که برای هفت شب در هتل سه ستاره "یادیس ابن خلدون" تونس به قیمت چهارصد و پنجاه هزار تومان رزرو کردم فاقد یخچال بود. یک مساله دیگر هم این بود که چون شناخت چندانی از کشو تونس و فواصل و مسیر ها در آن نداشتم تصمیم گرفتم تا کل مدت اقامت را در پایتخت بگذارنم و برخی نقاط دیدنی خارج از پایتخت را در سفرهای یک روزه به آن نقاط ببینم. کاری که باعث شد تا نتوانم آنطور که باید و شاید از زیباییها و دیدنی های سایر شهرهای این کشور بهره ببرم. مطمئنا اگر بار دیگر گذرم به تونس بیفتد برنامه ریزی دقیق تری خواهم داشت و در شهرهای دیگر هم هتل رزرو خواهم کرد. با انجام این مراحل، مدارک کامل شده خودم و برادرم را که در این سفر همراه من بود به سفارت تحویل دادم و ویزای تونس ظرف مدت یک هفته برایم صادر شد.

روز اول – گشتی در مدینه
ساعت حدود دوازده و نیم به وقت محلی بعد از دو پرواز نسبتا میان مدت یکی از تهران به استانبول و دیگری از استانبول به مقصد تونس، در فرودگاه بین المللی کارتاژ واقع در شهر تونس فرود آمدیم. فرودگاه کارتاژ به نظرم نسبتا بزرگ آمد. شاید به بزرگی فرودگاه امام تهران، حالا کمی کوچکتر یا کمی بزرگتر. در فرودگاه فرمی به ما داده شد تا مشخصات خود و محل اقامتمان را در آن بنویسیم و علاوه بر آن از ما خواستند تا در صورتی که مبلغی بیش از پنج هزار دلار آمریکا به همراه داریم آن را اظهار کنیم تا به هنگام خروج دچار مشکل نشویم. این تشریفات اداری حدود نیم ساعت طول کشید و پس از آن مهر ورود بر روی پاسپورت ما نشست و ما وارد تونس شدیم. اولین کاری که کردیم و به شما هم توصیه میکنم اگر به تونس رفتید انجام بدید اینه که مقداری ارز تو همون صرافی های سالن خروجی فرودگاه تبدیل کردم. اگر گذرتان به تونس افتاد یادتان باشد که در شهر تونس بر خلاف سایر شهرهای توریستی دنیا صرافی مکان بسیار نایابی است و پیدا کردنش به همین سادگی ها نیست. ضمنا یک توصیه مهمتر اینکه فاکتوری که صراف به شما ارائه میدهد را، نگه دارید. این فاکتور در موقع برگشت برای تبدیل کردن دینار تونسی به سایر ارزها لازم خواهد بود و صرافی ها بدون ارائه آن به شما خدمات نخواهند داد.

بعد از خروج از فرودگاه با پرداخت مبلغ بیست دینار به یک تاکسی ( هر دینار در آن زمان یعنی تابستان سال 90 برابر با حدود هشتصد تومان بود) خودمان را به هتل ابن خلدون در مرکز شهر رساندیم. و بعد از جاگیر شدن در اتاق و البته یک جر و بحث جزیی بابت یخچالی که در اتاقمان موجود نبود و قبلا هم شرحش رفت، تصمیم گرفتیم بعد از کمی استراحت روز اول را به گشتی در مدینه یا شهر قدیمی تونس بپردازیم. مدینه قدیمی ترین بخش شهر تونس است. این بخش قدمتی به اندازه هزار و چهارصد سال دارد و ساخت آن به اعراب مسلمانی نسبت داده میشود که از جزیرة العرب و شام به قصد گسترش اسلام به شمال آفریقا حمله کردند. معماری مدینه شباهتهای کم و بیشی با معماری محله های قدیمی بسیاری از کشور های اسلامی داشت. کوچه ها نسبتا باریک،وجود دروازه های قدیمی، مساجد کوچک و بزرگ و بعضا کلیساهایی که به دست مهاجران خارجی ساخته شده بود، حمام های سنتی و بازار ها و مغازه هایی با اجناس رنگارنگ و دستفروشها در جای جای آن خودنمایی میکردند.

سفرنامه تونس

با این حال استفاده از رنگ های روشن بویژه سفید و آبی و نیز طاقها و قوسهای نیم دایره آن را از سایر محلات قدیمی ای که در ایران دیده بودم متمایز میکرد. در نگاه اول به نظرم مدینه جای خیلی خاصی نیامد و از دید من به تنهایی نمی توانست به عنوان یک جاذبه گردشگری خود را مطرح کند.

سفرنامه تونس

اولین روز سفر ما پس از گردش یکی دوساعته مان در مدینه و صرف شام در رستورانی نزدیک هتل به پایان رسید. هتل محل اقامتمان هم منهای آن یخچال کذایی هتل بدی نبود، صبحانه آن نسبتا خوب و سرویس اتاق منظم و خوب بود. این گردش کوتاه اما نکته جالبی برایمان در بر داشت که در روز های آتی مسافرتمان بسیار مفید بود. در طول این گشت و گذار کوتاه متوجه شدیم که در تونس نباید به روی مهارتهای زبان انگلیسی و یا حتی عربی خود حساب کنیم. تقریبا هیچ کس انگلیسی بلد نبود حتی در حد شمارش اعداد و عربی شان هم با آن چه ما در مدرسه آموخته بودیم زمین تا آسمان فرق داشت. در عوض همه به فرانسوی مسلط بودند و مثل زبان مادریشان آن را حرف میزدند.

و اما نکته دیگری که فهمیدیم این بود که پس از تاریکی هوا، کسبه و مغازه دارها کسب و کار خود را تعطیل میکنند و مردم محلی هم کمتر در خیابان ها دیده میشوند. این امر باعث شد ما هم در طول سفرمان مثل آنها شب ها را از برنامه خودمان خارج کنیم و به استراحت در هتل بپردازیم.

روز دوم – مدینه و شهر جدید
روز دوم را با پیاده روی به سوی خیابان حبیب بورقیبه، که مهمترین خیابان تونس بود آغاز کردیم. در طول مسیر متوجه شدیم که اسامی اکثر خیابانهای شهر یا به اسم شهر ها و کشور های مختلف است مثل خیابان کویت، میدان بارسلون یا خیابان ایران و یا به اسم اشخاص معروف تونسی یا غیر تونسی مثل خیابان حبیب ثامر، خیابان نلسون ماندلا و یا حتی خیابان کوروش کبیر! خیابان ها خیلی تمیز نبود و بعضی سطلهای زباله پر بود و معلوم بود مدتهاست خالی نشده اند که نشان از وضعیت مدیریتی آشفته بعد از انقلاب تونس داشت. البته هر چه به مرکز شهر نزدیک میشدیم از این آشفتگی کمتر میشد. وقتی به خیابان بورقیبه رسیدیم دیگر اثری از کثیفی به چشم نمیخورد و ما حالا با یک خیابان بسیار زیبا و مدرن روبرو بودیم؛ با چهار ردیف درخت به سبک چهارباغ اصفهان، بانک ها و فروشگاههای البسه و اجناس مارک دار ، سینما ها و تئاترها و البته کافه های بی شماری که میز و صندلی هایشان را در پیاده رو های عریض این خیابان چیده بودند و مردم بسیاری مشغول صحبت کردن با هم دور این میزها در حین نوشیدن قهوه عربی.

سفرنامه تونس

اولین جایی که به بازدید آن رفتیم کلیسای سنت وینسنت دو پائول واقع در میدان ابن خلدون در انتهای خیابان بورقیبه بود. این کلیسا بزرگترین بنای باقی مانده از دوران استعمار فرانسه در شهر تونس بود که ساخت آن از سال 1893 تا 1897 میلادی به طول انجامیده بود. بنا دارای سالنی بزرگ، سقفی بلند، محرابی با نقاشی هایی بسیار زیبا بود ولی چیزی که بیش از همه در آن خود نمایی میکرد شمایل هایی بود که بر روی شیشه های پنجره های آن کشیده شده بود.

سفرنامه تونس

پس از آن مسیرمان را به سمت خیابان فرانسه ادامه دادیم و در انتهای آن به باب البحر رسیدیم. باب البحر یکی از دروازه های مدینه محسوب میشد که در دوران حکومت عثمانی ساخته شده بود. در اطراف آن دست فروشهای بسیاری بساط کسب و کارشان را پهن کرده و به داد و ستد مشغول بودند. از اینجا یک بار دیگر وارد مدینه شدیم ولی این بار هدف مشخصی داشتیم و آن بازدید از بزرگترین و همترین مسجد شهر یعنی مسجد زیتونه بود. در راه رسیدن به این مسجد از بازار سنتی شهر تونس عبور کردیم که زیبایی های خاص خود را داشت. از جلوی چند مسجد کوچک هم عبور کردیم از جمله مسجد ابن خلدون که بر طبق نوشته روی دیوار آن، ابن خلدون دانشمند بزرگ تونسی مدتی را هم در آنجا به تحصیل گذرانده است.

بعد از گذر از چند کوچه تنگ و پرس و جو از کسبه به ورودی مسجد زیتونه رسیدیم. ابتدا بلیط خریدیم و سپس بلیط فروش به انگلیسی دست و پا شکسته به ما گفت که نباید وارد حیاط اصلی و شبستان مسجد شویم. چون احتمال میدادیم این حرف او به دلیل حساسیت های مذهبی باشد از او پرسیدیم که با توجه به اینکه مسلمان هستیم آیا باز هم نباید وارد شبستان شویم؟ بلیط فروش گفت اگر مسلمان هستید مشکلی نیست و حتی بلیط هم لازم ندارید و پول بلیط را به ما برگرداند. و اما در باره این مسجد باید بگویم که مسجد زیتونه بزرگترین و اصلی ترین مسجد شهر تونس است. این مسجد پس از مسجد عُقبة در شهر قیروان دومین مسجدی است که در منطقه مغرب عربی ساخته شده است. تاریخ دقیق ساخت آن مشخص نیست اما اکثر مورخان برا این باروند که در سال 84 هجری مصادف با 703 میلادی و پس از فتح کارتاژ و تونس بدست اعراب مسلمان، ساخته شده است. این بنا در زمینی به مساحت پنج هزار متر مربع و با 9 ورودی ساخته شده است و دارای 160 ستون است که اصالتا از کارتاژ به آنجا آورده شده. معماری منحصر به فرد این مسجد الهام بخش مساجد بزرگ بعد از خود مانند مسجد بزرگ کوردوبا در اسپانیا بوده است.

مسجد زیتونه به عنوان یکی از اولین و بزرگترین دانشگاهها در جهان اسلام شناخته میشود. بسیاری از دانشمندان مسلمان در طول تاریخ بیش از 1000 ساله این دانشگاه از آن فارغ التحصیل شده اند. شاید از معرفترین آنها را بتوان از ابن خلدون نام برد، کسی از او به عنوان پدر تاریخ نگاری نوین یاد میشود. کتابخانه های این دانشگاه در زمان خود بزرگترین مجموعه کتابهای خطی شامل دهها هزار جلد نسخ نایاب و منحصر به فرد بوده است. این نسخه های خطی تقریبا تمام علوم مهم شامل دستور زبان، منطق، مستند سازی، روش تحقیق، پزشکی، اخترشناسی، ریاضیات، هندسه، مواد معدنی، آموزشهای حرفه ای و ... را پوشش میداده است. معروفترین و مورد توجه ترین بخش این مسجد مناره مربع شکل آن است که به عنوان یکی از نماد های تونس از آن نام برده میشودو این مناره چهار گوش در سال 1894 به بنای اصلی اضافه شده است.

سفرنامه تونس

بعد از دیدار از این مسجد زیبا، بار دیگر مدینه را به قصد شهر جدید ترک کردیم. با کمک نقشه ای که از یکی از کتاب فروشی های خیابان بورقیبه خریده بودیم محل فروشگاه کارفور که یک فروشگاه زنجیره ای معروف بین المللی است را در نزدیکی هتل محل اقامتمان پیدا کردیم. و در یکی از رستورانهای این مجموعه نهار خوردیم. در اینجا کمی هم درباره قیمت مواد غذایی در تونس برایتان بگویم. در یک کلام قیمتها نسبتا خوب بود و کیفیت و کمیت غذا ها هم بد نبود. برای مثال یک ساندویچ همبرگر مک دونالد با سیب زمینی و نوشابه و سالاد حدود پنج دینار بود که چهار هزار تومان خودمان میشد. یا یک ساندویچ شاورما ی گوشت ( همان کباب ترکی) با سیب زمینی و نوشابه سه و نیم دینار بود. گرانترین غذایی که در تونس خوردم غذایی بود که شب قبل در رستوران نزدیک هتل خوردم که به علت عدم آشناییم با ابعاد غذای تونسی نصف بیشترش دست نخورده ماند؛ یک بشقاب مخصوص تونسی شامل نوعی فیله مرغ سوخاری با سیب زمینی سرخ کرده، استیک جگر، یک ماهی سرخ شده کوچک که کمی از قزل آلا کوچکتر بود، نوعی سوسیس گوشت محلی و کباب دنده به همراه یک پیش غذای تند که اسمش را نفهمیدم، سالاد ماکارونی، سالاد فصل و نوشابه که سه چهار نفر را سیر میکرد به قیمت پنجاه دینار. بعد از صرف نهار و گشتی در مرکز خرید کارفور روز دوم سفر مان هم به پایان رسید.

روز سوم – کارتاژ
برنامه ما برای روز سوم سفرمان بازدید از شهر باستانی کارتاژ در نزدیکی شهر تونس بود. برای رسیدن به کارتاژ خودمان را به ایستگاه تراموای مارینا در شرق خیابان بورقیبه رساندیم. با پرداخت یک و نیم دینار و صرف زمان حدود نیم ساعت با عبور از پلی که روی دریاچه تونس ساخته شده بود به کارتاژ رسیدیم. قبل از هر چیزبد نیست توضیح مختصری درباره کارتاژ بدهم. کارتاژ یا آنگونه که عربها مینویسند قرطاج به تمدنی باستانی در شمال آفریقا اطلاق میشده که در سال هشتصد و چهارده پیش از میلاد به مرکزیت شهر کارتاژ در نزدیکی شهر کنونی تونس و به دست مهاجران فنیقی برپا شده بود. زبان آنها شاخه از زبان فینیقی به نام پیونیک بود، از همین رو تمدن آنها را گاه تمدن پیونیک نیز میخوانند. این تمدن با چیرگی بر دریای مدیترانه و از راه بازرگانی نیرو و دارایی بسیاری را به دست‌آورده‌بود. تمدن کارتاژ در سده‌های سوم و دوم پیش از میلاد مسیح همدوره و هماورد جمهوری روم و در کشاکش با این دولت بر سر چیرگی بر مدیترانه باختری بود. این هماوردی به سه دوره جنگ میان کارتاژ و روم انجامید که به جنگ‌های کارتاژی یا پونیک معروف هستند که در نهایت با پیروزی رومیها و انقراض کارتاژ همراه بود. آثاری که امروزه در شهر کارتاژ به چشم میخورد بیشتر بناهایی است که از دوره استیلای رومیها در آنجا باقی مانده.

اولین مکانی که در کارتاژ بازدید کردیم موزه ملی کارتاژ بود. بلیط ورودی موزه هفت دینار بود و برای ورود دوربین باید یک دینار اضافه میپرداختیم. البته این بلیط برای بازدید از سایر مکانهای دیدنی کارتاژ در همان روز هم معتبر بود. موزه دارای دو حیاط وسیع و یک ساختمان سه طبقه بود که در آن مجسمه های بسیار زیبایی از دوره کارتاژ و روم نگهداری میشد. موزاییک ها بخش دیگری از گنجینه موزه را تشکیل میدانند که در نوع خود بی نظیر بودند. در بخشهایی از محوطه باز موزه هم حفاری های انجام شده بود و خرابه های یک شهر قدیمی کارتاژی در آن نمایان بود. در همسایگی موزه نیز کلیسای جامع سنت لوییس قرار داشت که متاسفانه در هنگام باز دید ما در دست تعمیر بود و اجازه ورود به آن به ما داده نشد.

سفرنامه تونس

سایر مکانهایی که در این روز در کارتاژ به آن ها سر زدیم عبارت بود از آمفی تئاتر بزرگ رومی، آب انبارهای مالگا و ویلاهای رومی. زیبایی های کارتاژ به حدی بود که وقتی باتری دوربینم حوالی ظهر خالی شد، دلم نیامد تا بدون ثبت زیباییهای آن به گردشم در آن ادامه دهم. بنابر این به تونس باز گشتیم و بازدید از سایر دیدنی های کارتاژ را به روز دیگری موکول کردیم.

روز چهارم – به سوی قیروان
روز چهارم تصمیم گرفتیم که به شهر قیروان سفر کنیم. طبق اطلاعاتی که به دست آورده بودیم باید فاصله صد و هشتاد کیلومتری قیروان تا تونس را بوسیله "لوآژ" طی میکردیم. لوآژ همان خودروی ون خودمان بود که در تونس در شبکه حمل و نقل بین شهری از آن به طور گسترده استفاده میشد. پس از کمی پرس و جو به ترمینال "منصف بای" رفتیم و با خرید بلیط 9 دیناری به سوی قیروان روانه شدیم.

قیروان اولین شهری است که اعراب مسلمان در مغرب عربی فتح کردند و در حقیقت دروازه ورود مسلمانان به تونس، الجزایر و مراکش بوده است. کل این شهر در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و چهار مکان عمده برای بازدید دارد؛ مسجد سیدی صحبی، مسجد سیدی عُقبة، آب انبار های اغلبی و مدینه قدیم قیروان. به دلیل اینکه فکر میکردیم وقت کم میاوریم از گشتن در مدینه صرف نظر کردیم و برنامه سفرمان را روی بازدید از سه اثر دیگر متمرکز کردیم. پس از رسیدن به قیروان به مسجد سیدی صحبی رفتیم که درست در کنار ترمینال قرار داشت. مسجد سیدی صحبی یک "زاویه" یا مدرسه دینی است که در بافت قدیمی شهر واقع شده. بخشی از این بنا شامل مقبره، گنبد وحیاط آن توسط حموده پاشا بیک مرادی و بخش دیگر شامل مناره و مدرسه توسط مرادبیک دوم از امرای سلسله مرادی در قرن 17 ساخته شده است.این بنا به احترام "ابو زمعه البلوی" از صحابی پیامبر اسلام ساخته شده که درسال 34 هجری قمری در خلال جنگهای مسلمانان در شمال آفریقا به شهادت رسیده و درقیروان دفن شده. بر طبق برخی روایات ابو زمعه آرایشگر پیامبر بوده و در زمان مرگ سه تار موی ایشان را همراه داشته که با خودش دفن کرده اند. از این رو اروپایی ها به این بنا مسجد باربِر یا همان سلمانی خودمان هم میگویند. این بنا دارای دو حیاط تو در تو و چندین دالان بود. گچ بری ها، و کاشی کاری های آن بسیار زیبا و چشم نواز بود و دل هر بازدید کننده ای را می ربود.

سفرنامه تونس

پس از آن به مسجد عُقبة رفتیم و اینجا هم مثل مسجد زیتونه به دلیل مسلمان بودنمان از خرید بلیط معاف شدیم. مسجد عقبة یا مسجد جامع قیروان با بیش از هشت هزار متر مربع وسعت، یکی از مهمترین و بزرگترین مساجد شمال آفریقاست و اولین مسجد ساخته شده توسط مسلمانان در شمال آفریقا و شاهکار معماری اسلامی در مغرب عربی بشمار میرود. این مسجد توسط سردار بزرگ مسلمان، عقبة ابن نافع به سال 670 میلادی برابر با سال 50 هجری قمری ساخته شده است. در سال 836 میلادی با قدرت گرفتن سلسله اغالبه این مسجد مورد بازسازی و تعمیرات اساسی قرار گرفت و پس از آن تقریبا به همین شکل باقی مانده است. معماری منحصر به فرد این مسجد الگویی بود برای مساجدی که بعد از آن در مغرب عربی (تونس، مراکش، الجزایر و موریتانی) ساخته شد. مناره این مسجد یکی از قدیمی ترین ها در معماری اسلامی است و منبر موجود در این مسجد، قدیمی ترین منبر در جهان اسلام به شمار میرود. این مسجد محل نشر مذهب مالکی، یک از مذاهب چهارگانه اهل سنت در شمال آفریقاست و سالها به عنوان مهمترین مدرسه دینی در این منطقه محسوب میشده. در دید جمع کثیری از مسلمانان این مسجد چهارمین مسجد مهم جهان اسلام است و هفت بار زیارت آن برابر با یک بار زیارت مسجد الحرام به شمار میرود. علاوه بر علوم دینی، علومی مانند ریاضیات، نجوم ، پزشکی و ... نیز در مدرسه این مسجد تدریس میشده و تعداد زیادی از دانشمندان مسلمان در این مکان تحصیل کرده اند. میتوان نقش این مسجد را در تمدن اسلامی با نقش دانشگاه پاریس در قرون وسطی مقایسه کرد.

مسجد دارای یک حیاط وسیع است که دور تا دور آن را راهرو هایی با ستون ها و طاقهای نیم دایره احاطه کرده اند. شبستان مسجد بسیار بزرگ و دارای ستونهای سنگی و سقفی متشکل از تیرهای چوبی است. دو گنبد مسجد و مناره مکعب شکل آن از زیباترین و بارز ترین نماد ها و نشانه های معماری شمال آفریقا در دوران اغلبی است. رنگ به کار رفته در نمای این مسجد نیز بر خلاف سایر مساجدی که در تونس دیدم سفید نیست و در ساخت آن از آجر ها و خشت های خاکی رنگ استفاده شده. در جلو این مسجد نیز گورستانی وجود داشت که قدمت آن بیش از خود مسجد بود برخی از شهدای صدر اسلام در آن دفن شده بودند.

سفرنامه تونس

در انتهای گردش مان در قیروان به بازدید از آب انبار های اغلبی رفتیم. این بنا از دو استخر روباز بزرگ و مدور تشکیل شده بود که قدمت آن به سلسله اغالبه بر میگشت. البته استخر های فعلی کاملا بازسازی شده بود و در آن از مصالح جدیدی مثل بتن استفاده شده بود. پس از آن در حدود ساعت سه بعد از ظهر قیروان را مقصد تونس ترک کردیم و به این ترتیب چهرمین روز سفر ما هم به پایان رسید. قبل از اتمام این بخش لازم میدانم نکاتی را هم درباره سفرهای بین شهری و شبکه راههای تونس متذکر شوم. بخش اعظمی از راههای منتهی به پایتخت را آزاد راهها تشکیل میدهند. کیفیت روسازی و آسفالت راهها تا آنجا که من دیدم چه در بزرگراهها و چه در جاده های معمولی بسیار خوب و کلا بهتر از ایران بود. کیفیت رانندگی و احترام به قوانین توسط راننده ها هم بهتر از ایران بود. اتوبوس در جاده ها خیلی زیاد نبود و اکثر ناوگان حمل و نقل بین شهری را لواژها یا همان خودرو های ون تشکیل میدانند. قیمت بلیط ها هم با توجه به قیمت بنزین در آن زمان ( حدود یک دلار آمریکا برای هر لیتر) نسبتا مناسب به نظر میرسید.

روز پنجم – کارتاژ و سیدی بوسعید
همانطور که قبلا هم اشاره کردم بازدید ما از بقایای شهر باستانی کارتاژ نیمه تمام باقی ماند. بنابر این روز پنجم را به ادامه بازدید از کارتاژ و همچنین سفر به دهکده توریستی سیدی بو سعید در ساحل دریای مدیترانه اختصاص دادیم. به همین منظور بار دیگر با تراموا خود را به کارتاژ رساندیم. با توجه به اینکه آن روز یکشنبه و در تونس تعطیل رسمی بود، تراموا بسیار شلوغ تر از دفعه پیش بود و خانواده های تونسی بسیاری به قصد تفریح و استفاده از سواحل زیبای کارتاژ با تراموا عازم آنجا بودند. با این که صبح خیلی زود (ساعت هفت) به طرف کارتاژ راه افتاده بودیم، خیابان ها مملو از خانواده هایی که بود با در دست داشتن لوازم پیک نیک مثل زیر انداز، چتر و ظروف غذا پیاده و سواره (اکثرا پیاده و با استفاده از تراموا) به سمت کارتاژ می رفتند. نظیر این روحیه خوش و مفرح را در هیچ کجای ایران یا سایر نقاط دنیا که به آن سفر کرده بودم ندیده بودم. به خصوص که کشورشان تنها چند ماه پیش شاهد انقلاب بود و در رکود اقتصادی به سر می برد.

پس از نیم ساعت به کارتاژ رسیدیم و بازدیدمان را از مجموعه حمام های آنتونین شروع کردیم. این مجموعه به غیر از بقایای حمام آنتونین شامل قبرستان، کلیسا، مدرسه و چندین منزل مسکونی بود که چیز زیادی از آنها باقی نمانده بود. اصلی ترین بخش این سایت همینطور که از نامش هم پیدا بود بقایای حمام های آنتونین بود. این اثر در زمان امپراتور آنتیونیوس و در حدود هزار و نهصد سال پیش ساخته شده بود. شباهتی به حمام های شرقی نداشت و بنا بر اطلاعاتی که روی دیوار های بخش های مختلف آن نوشته شده بود بیشتر به یک مجموعه کامل ورزشها و تفریحات آبی امروزی شباهت داشت. مثلا مجموعه دارای استخر، سونا و سالن ورزش بوده که با توجه به تاریخ ساخت آن در نوع خود جالب به نظر میرسید.

سفرنامه تونس

پس از گشت و عکاسی در حمام های آنتونین، به سوی دهکده توریستی سیدی بو سعید حرکت کردیم. این دهکده که بر فراز تپه ای مشرف به دریای مدیترانه ساخته شده بود، با خانه های سفید و آبی رنگش نمونه تیپیک یک دهکده مدیترانه ای به شمار می رود. دهکده تعداد زیادی رستوران و فروشگاه داشت که حاکی از اقبال زیاد توریستها به آن بود. هوای این دهکده هم کمی از هوای شهر تونس خنکتر بود که باعث شده بود علاوه بر توریستهای خارجی، تعداد زیادی از خود اهالی تونس هم این منطقه را برای تفریح روز تعطیل آخر هفته خود انتخاب کنند.

سفرنامه تونس

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : حامد انصاری

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:استانبول,قسطنطنیه,بانک تور و گردشگری,ترکیه, توسط ابراهيم صبوري |

15 بهمن ماه 1388
زمستان 1388 زمستان چندان سردي نبود.هوا برخلاف انتظار خوب بود. من و همسرم قصد سفر داشتيم،از مدتها قبل.مقصد اما هنوز تعيين نشده بود.من بيشتر دوست داشتم سفر ي به چين داشته باشيم اما به دو دليل مقدور نبود؛اول هزينه سفر و دوم زمان مناسب.زيرا ما عملا اوايل پاييز- كه بهترين فصل سفر به چين است -، را از دست داده بوديم. همسرم روي كيش يا يك مقصد داخلي ديگر تاكيد داشت.كيش هم بد نبود حداقل از نظر آب و هوا در اين فصل سال بسيار عالي مي نمود.جستجو براي يافتن آژانس و تور مناسب شروع شد اما نتيجه جستجو بر خلاف انتظار ربطي به كيش نداشت.

مقصد انتخاب شد،استانبول! از نظر هزينه هاي سفر فرق زيادي هم در بدو امر با كيش نداشت. 275000 تومان براي هتل 3 ستاره و دو شب اقامت و پرواز. وقتي شرايط را از هر نظر سنجيديم ،به اين نتيجه رسيدم كه انتخاب هتل 4 ستاره و اقامت هفت شبه ،بهترين انتخاب ممكن است،زيرا از نظر هزينه، تفاوت قابل ملاحظه اي با تورهاي 3 شب و 4 شب ندارد و از سوي ديگر در اقامت 7 شبه فرصت مناسب تري براي بازديد از ديدني هاي استانبول فراهم است.

القصه پس از مشورت با همسفرم،زمان سفر را با توجه به برنامه هاي درسي و كاري تنظيم كرديم. 16 تا 23 بهمن 1388. روز 8 دي ماه تماس گرفتيم و قرار شددر ازاي دريافت 445000 تومان از هريك از ما ،بليط ايرباس ماهان به مقصد استانبول ،7 شب اقامت در هتل 4 ستاره گراند هاليچ با صبحانه ،ترانسفر و يك گشت شهري با ناهار در استانبول به ما ارايه شود.قرار داد تنظيم شدو تائيد اوليه براي تاريخ مد نظر ما صورت گرفت.

تنها نگراني من در اين مدت وقوع پيشامدي غير منتظره بود كه مي توانست برنامه هاي ما را به هم بزند،ضمن انكه بدليل چارتر بودن پرواز ،در صورت عدم رسيدن به پرواز در تاريخ تعيين شده ،كل مبلغ پرداختي سوخت مي شد.اما شكر خدا اتفاق خاصي نيفتاد و شب جمعه 16 بهمن 88 ساعت 10شب قزوين را به مقصد كرج و منزل برادرم ،ترك كرديم. اتوبان خلوت بود و ترافيك رواني جريان داشت.ساعت حدود 11:30 به خانه برادرم رسيديم. حدود ساعت 1 خوابيديم .پرواز فردا ساعت 7:45 صبح بود و ما بايد ساعت 5 از كرج خارج مي شديم. برادرم با پولي كه برايش فرستاده بوديم برايمان ارز تهيه كرده بود.1300 دلار به قيمت هر دلار حدود 1000 تومان(يادش بخير!!) بليط ها و واچرهتل را هم از دفتر آژانس گرفته بود و آنها رابه ما تحويل داد.

جمعه 16 بهمن 1388
 

ساعت 20 دقيقه به 5 صبح با زنگ ساعت موبايل بيدار شدم.همسرم هم بيدار شد كمي عجيب بود(چون معمولا با صداي زنگ ساعت بيدار نمي شود!) اما ظاهرا هيجان قبل از سفر مانع شده بود تا خواب عميقي را تجربه كند. برادرم اصرار داشت تا با ماشين خودش مارا به فرودگاه برساند اما ما نخواستيم مزاحمش شويم و از طرف ديگر قصد داشتيم در برگشت از فرودگاه و از طريق ساوه به همدان برويم،بنابر اين خداحافظي كرديم و راه افتاديم.

اتوبان خيلي خلوت بود ،از طريق بزرگراه آزادگان به اتوبان تهران- قم رفتيم و راه فرودگاه امام را در پيش گرفتيم.از كرج تا فرودگاه امام حدود يك ساعت در راه بوديم.من كمي استرس داشتم و تمام حواسم به تابلوهاي راهنماي مسير بود تا اشتباه نكنم.به فرودگاه رسيديم و مستقيما به پاركينگ مسقف رفتيم اما ظاهرا ظرفيت پاركينگ تكميل بودو ما را به سمت پاركينگ شماره 2 راهنمايي كردند،اين يكي مسقف نبود اما چاره ديگري نداشتيم. ماشين را در گوشه اي پارك كرديم و با شاتل هاي فرودگاه به سالن پروازهاي خروجي رفتيم.كمي دير شده بود و تقريبا جزو آخرين مسافراني بوديم كه بارمان را تحويل داديم و كارت پرواز گرفتيم.نفري 25 هزار تومان عوارض خروج از كشور را هم در بانك فرودگاه پرداخت كرديم و نفس راحتي كشيديم. .هواپيماي ماهان ايرباس 320 بود و ظاهر مرتبي داشت،همه جا تميز و هواپيما تقريبا نو بود،حالا در اين وانفساي تحريم از كجا هواپيما خريده اند،الله اعلم!

ساعت 8صبح هواپيما از زمين كنده شد و سفريك هفته اي ما به استانبول ،پايتخت فرهنگي اروپا در سال 2010 شروع شد. تقريبا تمام طول مسير هوا ابري بود.گاه گداري از لابلاي ابرها مي شد سطح زمين راهم ديد.اما در اغلب قسمتها ابرها متراكم بود.مسيرهواپيما از آسمان زنجان و اروميه مي گذشت و بقيه آن درخاك تركيه بدون آنكه از روي شهر مهمي عبور كند.

سفرنامه استانبول

پذيرايي ماهان خوب بود.املت پنير و چيزهايي ديگر.بنظرم در ميان ايرلاين هاي وطني ،ماهان يكي از بهترين هاست. طول پرواز طبق اعلام خلبان هواپيما 2 ساعت و 40 دقيقه بود.حدود يك ساعت با پذيرايي سپري شد.من چرت كوچكي هم زدم.نزديك استانبول با كاهش ارتفاع هواپيما ،چرت نازك من هم پاره شد. درياي مرمره زير پا پيدا بود و انبوه كشتي هاي تجاري را روي اب به خوبي مي شد تشخيص داد.هواپيما چيزي در حدود ربع ساعت در آسمان فرودگاه منتظر اجازه فرود بود،شايد دليل آن تراكم پروازها درآن وقت از روز بود. هنگام فرود براي چند ثانيه سقف هاي سفالي قرمز رنگ و زيباي خانه هاي استانبول،پديدار شد.

سفرنامه استانبول

بيشتر از هر شركت هواپيمايي ديگري در فرودگاه استانبول(آتاتورك)،هواپيماهاي تركيش ايرلاين را مي شد ،ديد. فرودگاه آتاتورك استانبول بزرگ و خوش آب و رنگ بود.اما بنظرم در مقايسه با فرودگاه كوالا لامپور از نظر معماري و زيبايي شناسي ضعيف ترآمد.از راهروي درازي گذشتيم و به صف كنترل پاسپورتها رسيديم.خوشبختانه براي سفر به تركيه نيازي به ويزا براي ايرانيان نيست و حداقل از اين بابت در اين دنياي بي رحم ،شانس آورده ايم! بدليل رسيدن چند پرواز بصورت همزمان،متاسفانه توقف ما در صف كنترل پاسپورت به درازا كشيد.از اينكه تركها براي شهروندان آمريكايي تمايزي قايل نشده بودند و يانكي ها را هم در صف اخذ ويزا معطل كرده بودند،بدم نيامد.حداقل از اين بابت كمي موقرانه تر از برخي اعراب حاشيه خليج فارس رفتار مي كنند كه براي آمريكايي ها كانتر اختصاصي ترتيب داده اند.(نظير فرودگاه ابوظبي)

بعد از حدود نيم ساعت معطلي در صف ،ابتدا همسرم ،مداركش را به افسر كنترل دادو بعد نوبت من شد.اطلاعات گذرنامه وارد كامپيوتر شد.افسر گذرنامه به تركي از من پرسيد كه ترك هستم؟ و من به انگليسي گفتم : نه! عكس هر كس را هم در همان بدو ورود با دوربين مي گرفتند و در كامپيوترشان ذخيره مي كردند.از اين خان هم به سلامت عبور كرديم و به قسمت تحويل چمدان ها رسيديم.بدليل به درازا كشيدن كار كنترل پاسپورتها ،چمدانها كه زودتر از ما رسيده بودند ،در وسط سالن به حال خود رها شده بودند. بارمان را برداشتيم و دنبال تابلوي iran sky group گشتيم تا ورودمان را به نماينده شركت مزبور اعلام كنيم.چنين تابلويي را به چشم نديديم.اما بصورت تصادفي آقايي را ديديم كه حركات و سكناتش به راهنمايان تور مانند بود . حدس ما درست از آب درامد و وي مارا به سمت ديگر سالن هدايت كرد تا بقيه مسافرين نيز كم كم به ما ملحق شدند.

در اين فاصله در صرافي مستقر در سالن فرودگاه 100 دلار از ارز همراهمان را به لير تبديل كرديم.بايد اعتراف كنم چون فقط به نرخ تبديل ارز توجه كرده بوديم ،جو گير شديم (چون نرخ تبديل در استانبول از تهران به صرفه تر بود) و بعدا كه حدود 6 لير كميسيون از ما گرفتند ،فهميديم به ميمنت و مباركي اولين كلاه در تركيه سرمان رفته و بجاي 150لير در مقابل 100 دلار تنها 144 لير نصيبمان شده است. سوار شاتل تور (آزانس سفيران) شديم و راهي هتل.حدودا نيم ساعتي تا رسيدن به هتل در راه بوديم.بعد از رسيدن به هتل گراند هاليچ كه روبروي خليج شاخ طلايي واقع شده است ،راهنماي تور واچرهاي مارا گرفت و در اختيار پذيرش هتل قرار داد.ساعتي در لابي به انتظار نشستيم تا اتاق آماده تحويل شد.لابي هتل آبرومند و تميز بود و تا حدودي از نگراني من از بابت كيفيت هتل كاست.چون قبلا شنيده بودم كه كيفيت هتل هاي تركيه ربطي به تعداد ستاره هاي آن ندارد!!! هرچند قبل از انتخاب هتل از طريق سايت www.tripadvisor.com تحقيقاتي را در مورد آن انجام داده بوديم.

اتاق را تحويل گرفتيم .اتاق شماره 6620 طبقه ششم.شكل و شمايل اتاق شبيه عكس هايي بود كه در اينترنت از اين هتل ديده بوديم.سرويس هاي بهداشتي و كل اتاق در حد قابل قبولي تميز بود.تنها ايرادش اين بود كه چشم انداز اتاق تعريفي نداشت.يعني اصلا چشم انداز نداشت!پنجره اتاق ما به يك كوچه باريك باز مي شد.ساختمان مقابل هم به ظاهر اداري بود چون تنها صبح ها در آن تحركاتي ديده مي شد.البته ناگفته نماند بدليل استفاده هتل از فن كويل براي سيستم گرمايشي ،هنگام ورود به اتاق كمي بوي نا به مشام مي رسيد كه با كمي باز گذاشتن پنجره رفع مي شد. در مجموع اتاق بدي نبود.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

ساكها را داخل كمد گذاشتيم و لباس هايمان را عوض كرديم و تصميم گرفتيم قبل از استراحت كمي غذا بخوريم. خوشبختانه از قبل پيش بيني هاي لازم صورت گرفته بود.يك كتري برقي ،مقداري غذاي آماده هاني و البته مقاديري ميوه و چاي از ايران آورده بوديم،براي مواقعي كه احتمالا دسترسي به رستوران سخت بود يا آنقدر خسته مي شديم كه ترجيح مي داديم در هتل بمانيم.به هر شكل ناهار قرمه سبزي و پلوي هاني را خورديم و ساعتي استراحت كرديم. عصر هنگام،حدود ساعت 5 به نيت كشف اطراف هتل و درك موقعيت آن از هتل خارج شديم.هواي استانبول سرد و زمستاني بود البته نه سردتر از هواي تهران در همان زمان. هنوز چند قدمي از هتل دور نشده بوديم كه اتوموبيلي در كنار ما توقف كرد و خانمي در صندلي عقب به تركي آدرسي را از ما پرسيد.من هم به انگليسي جواب دادم كه ما توريست هستيم و بهتر است از فرد ديگري آدرس را بپرسند. معذرت خواهي كرد(اينبار به انگليسي )و رفتند. پياده از هتل تا ميدان تاكسيم رفتيم.اندكي بعد سر از خيابان استقلال درآورديم.خياباني قديمي و تاريخي با سنگفرشي زيبا كه از وسط آن يك ترامواي قديمي قرمز رنگ عبور مي كند.خيابان از جمعيت عموما جواني كه در آن قدم مي زدند مملو بود.پرشور و پر هيجان.

استقلال ،خيابان زيبايي است پر از رستوران ، كافه و فروشگاه و پر از شور زندگي. در گوشه و كنار خيابان نوازنده هاي آماتور مشغول نواختن سازهايشان هستند و گاه گداري رهگذري در كنارشان مي ايستد ،به نواي سازشان گوش مي سپارد و شايد سكه اي هم بگذارد و برود. در اين خيابان زيبا تردد همه ماشين ها ممنوع است بجز ماشين هاي پليس! كوچه هاي منشعب از اين خيابان هم همگي سنگفرش هستند.كافه ها با ميزها و صندلي هايي كه در اين كوچه پس كوچه هاي تنگ و صميمي چيده اند،محيط دوست داشتني را خلق كرده اند. اغلب مردم در اين كافه ها يا به خوردن قهوه مشغولند. تمام غروب را با قدم زدن در اين خيابان گذرانديم.براي شام به رستوراني در همين خيابان رفتيم.تمام ميزها پر بود چند دقيقه اي صبر كرديم تا يك ميز نقلي در گوشه اي از اين رستوران خالي شد.سطح تمام ديوارهاي رستوران با نقاشي هاي رنگ و روغنپوشيده شده بود.پيش خدمت ها دختراني بودند اغلب بسيار جوان كه سن و سالشان به زحمت به 20 سال مي رسيد. حسن منوي اغلب رستورانهاي تركيه در اين است كه علاوه بر قيمت و نام غذا ،عكسي از غذا نيز در ان گنجانده اندكه براي افراد نا آشنا راهنماي بسيار خوبي است. همسفرم بيف استرو گانوف سفارش داد و من بيفتك بعلاوه 2 بطري آيران يا همان دوغ تركي كه درحدود 18 لير تمام شد.

براي شروع بد نبود و قيمت ها چندان گران بنظر نمي رسيد.كيفيت غذاي رستورانهاي تركيه ،حداقل تعدادي كه ما امتحان كرديم،بد نبود.سطح بهداشتي رستورانها و غذاها هم مناسب بود.بعد از شام مجددا به استقلال برگشتيم.از چند فروشگاه پوشاك هم ديدن كرديم. قيمت هاي استانبول تا جايي كه ما ديديم در آن زمان عموما بيشتر از تهران بود بجز پوشاك كه مي شد برخي اجناس با كيفيت واقعا خوب را از برخي از فروشگاهها به قيمت مناسبتري حتي در مقايسه با تهران تهيه كرد. بخصوص فروشگاههاي OUTLET كه اجناس تك سايز و يا خارج از فصل را به قيمت بسيار مناسب بفروش مي رسانند. در استانبول تقريبا در هر كوي و برزني مي توان دستفروشاني را ديد كه روي چرخ دستي هاي خود ،بلوط كباب شده!مي فروشند .ما 100 گرم آنرا به قيمت 4 لير خريديم.طعم بدي نداشت و به امتحان كردنش مي ارزيد.

ساعت حدود 10:30 شب در حاليكه نبض خيابان استقلال هنوز تپش داشت ،پياده رهسپار هتل شديم.در استانبول حمل و نقل نسبتا گران است .در زمان سفر ما وروديه تاكسي 4 لير و بازاي هر كيلومتر 1.5 ليراضافه مي شد. وروديه اتوبوس و مترو و تراموا هم 1.5 لير بود و هر لير در آن زمان 670 تومان. پس از رسيدن به هتل بساط چاي را علم كرديم و كمي تلويزيون ديديم و خوابيديم تا فردا انرژي بيشتري براي كشف استانبول داشته باشيم.

شنبه 17 بهمن 88
آنروز ساعت 7 صبح بيدار شديم.صبحانه در رستوران هتل سرو مي شدو البته رستوران تا 10 صبح سرويس مي داد. خلاصه تابه رستوران برسيم ساعت 10 دقيقه به 9 صبح بود.از طرفي طبق اعلان قبلي راهنمايان تور ،براي تور شهري مي بايست در ساعت 9 صبح در لابي هتل يا رستوران همگي جمع مي شديم.من بدليل آشنايي قبلي كه با خوي و خصلت هموطنان عزيز در مقوله وقت شناسي داشتم،زياد عجله اي به خرج ندادم.حدسم هم درست از آب درآمد.تازه ساعت 9:20 سر و كله راهنماي تور پيدا شد.ساعت 9:30 سوار شاتل آژانس شديم .تا به بقيه هتل ها سر بزنيم و تا اكيپ تكميل شود ،ساعت 10:30 بود. بازديد از مراكز خريد جزئي از تور شهري آنروز بود،من گمان نمي كنم هيچ ملتي در دنيا به اندازه ما ايراني ها عاشق خريد كردن باشند. ابتدا به مركز خريد اوليويوم رفتيم.يك مركز خريد مدرن و زيبا با اجناس نسبتا گران.باستثناي چند مغازه كه اجناس خارج از فصل مي فروختند و قيمتهاي نسبتا مناسبي داشتند.ماراتن خريد سوغاتي ما از همينجا شروع شد. با توجه به پرجمعيت بودن فاميل من و همسرم ،پيدا كردن سوغاتي مناسب براي ايشان،كلي از انرژي مارا در اين سفر به خودش اختصاص داد.هرچند كه خوشحال كردن ديگران با سوغاتي و ره آورد سفر به نوعي شريك كردن آنها در بخشي از لذت سفر است و اين خود بخشي از فرهنگ ماست.2 ساعتي در اوليويوم بوديم.

سفرنامه استانبول

از آنجا به يك فروشگاه كيف و لباس چرم رفتيم كه قيمتهايش واقعا نجومي بود.اما به هرحال چون هواي بيرون سرد بود و در داخل هم چاي و قهوه مجاني سرو مي شد! چرخي در فروشگاه زديم.از همسفران بندرت كسي را ديدم كه خريدي بكند.

سفرنامه استانبول

برنامه بعدي صرف غذا بود.مارا به رستوراني بردند كه نفهميدم كجاي استانبول واقع شده بود .يك رستوران كه طراحي داخلي آن شبيه كشتي هاي بادباني بود و بانور ضعيفي نور پردازي شده بود تا فضاي رمانتيكي را ايجاد كند اما پذيرايي هيئتي آن تناسبي با فضا نداشت.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

از قبل روي تمام ميزها پيش غذا گذاشته بودند.بيشتر، انواع سالاد سيب زميني و سبزيجات. نوشيدني استاندارد آب بود اما هر كس مي توانست هر نوع نوشيدني را شخصا سفارش دهد و البته صورتحسابش راهم بپردازد. غذاي اصلي نوعي كباب بود كه تركها به آن تاوك كباب مي گويند و شايد قرابتي با كباب تاوه اي خودمان داشته باشد.بنظر شخصي خودم كبابهاي ما از كبابهاي تركها كلا خوشمزه تر است شايد دليل آن حذف بوي ضخم گوشت توسط ما با استفاده از پياز و زعفران و ساير ادويه ها باشد،اما كباب ترك ها –البته آنچه ما در اين مدت محدود آزموديم-بنوعي بوي ضخم ميداد. در مقام مقايسه بايد بگويم كبابهايي هم كه در ارمنستان قبلا امتحان كرده بوديم خوشمزه تر از كبابهاي ترك ها بود. بعد از صرف ناهار كه ساعتي به درازا كشيد ،گروه ما را به سمت مسجد سلطان احمد(مسجد آبي) حركت دادند.مسجدي با 6 مناره كه بر اساس خوابي كه يكي از سلاطين عثماني ديده است، در حدود 400 سال قبل ساخته شده است و نيت آن بوده است كه از مجد و عظمت مسجد اياصوفيا ( مسجد قرمز) بكاهد! محيط مسجد سرد و سنگي است بخصوص صحن بيروني مسجد.اما تزئينات گنبد داخلي مسجد ،چشم نواز و زيباست.

جمعيت نمازگزار انبوهي در حال ترك مسجد هستند.انبوه جمعيت به حدي بود كه دقايقي منتظر شديم تا توانستيم وارد مسجد شويم.معروف است كه در استانبول حدود 1000 مسجد وجود دارد.موقع اذان كه اينجا پنج بار در شبانه روز ،اتفاق مي افتد،تمامي فضاي شهر پر از نواي اذان مي شود.قبلا شنيده بودم در زمان آتا تورك موذنين مجبور بوده اند اذان را به تركي بگويند!،اما الان دعوت به نماز به زبان عربي صورت مي گيرد.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

جهت مطالعه ادامه قسمت اول کلیک کنید

جهت مطالعه قسمت دوم کلیک کنید

نویسنده : عباس سبزی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه کوش آداسی,ترکیه,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

چند وقتی بود که تصمیم گرفته بودیم یک سفری به ترکیه داشته باشیم. بیشتر روی شهر ساحلی کوش آداسی تمرکز کرده بودیم؛ چون از یکطرف تعریف زیبایی طبیعی این شهر رو شنیده بودم و از طرفی دنبال یک سفر برای رفع خستگی و استراحت بودیم نه یک سفر برای بازدید از مکانهای توریستی یا خرید. بهر حال در مرداد ماه 1391 تصمیم گرفتیم که به این سفر بریم. پس از تحقیقات زیاد در رابطه با هتل های این شهر به یک جمع بندی رسیدیم که بین هتلهای چهار ستاره هتل ARORA و در بین هتل های پنج ستاره یکی از هتل های Tusan Beachیا Vista Hill رو انتخاب کنیم. با مشکلاتی که متاسفانه و البته خوشبختانه آژانس برامون پیش آورد بالاخره هتل NOA رو رجیستر کردیم.

اگه بخوام کمی در رابطه با مشکلی که آژانس برامون پیش آورده بود بگم، که یک راهنمایی باشه که دوستان با مشکل روبرو نشوند باید بگم که، ما تصمیم گرفتیم که هتل پنج ستاره Vista Hill رو برای اقامتمون انتخاب کنیم و با پرواز ایرانی هم بریم که بتونیم یک روز هم بیشتر بمونیم چون تا اونجایی که من تحقیق و بررسی کردم پروازهای ایرانی مثل ماهان، ایران ایر تور، زاگرس و تابان که در مسیر تهران به ازمیر رفت و آمد می کنند؛ بصورت هفتگی این کار رو انجام می دهند ولی پروازهای ترک مثل Onur Air ، Atlas jet و Turkish Air هر شش روز یکبار پرواز دارند. البته یک نکته ای که باید توضیح بدم و شما هم بیشتر دربارش باید تحقیق کنید این بود که پرواز های ایرانی همه در فرودگاه عدنان مندرس شهر ازمیر انجام می شود که این شهر یعنی ازمیر تا شهر کوش آداسی حدود 1 ساعت شایدم کمی بیشتر فاصله داره که این مسیر رو تور لیدر ها با اتوبوس بدنبال شما میان و به کوش آداسی می برنتون، ولی مثل اینکه پروازهای ترک در فرودگاهی نزدیکتر به شهر کوش آداسی می نشینند، البته همانطور که گفتم نسبت به صحت این موضوع باید خودتون تحقیق کنید. خلاصه من متاسفانه از روزنامه یک آژانس پیدا کردم و اشتباهم از همین جا شروع شد که از آژانسهای سایت استفاده نکردم، من قبلاً از آژانس های سایت استفاده کرده بودم و سرویسشون خوب بود ولی ایندفعه از روزنامه به یک آژانسی زنگ زدم که اسمشو نمی گم ولی می گم که چه بلایی سرمون آورد.

ما رفتیم آژانس و گفتیم پرواز ماهان و هتل Vista Hill آژانس هم قیمت به ما داد و یک قراردادی با هم نوشتیم و یک مبلغ پیش پرداختی هم پرداخت کردیم و اومدیم بیرون که فرداش بریم بلیط و واچر هتل رو بگیریم. عصر از آژانس به ما زنگ زدند که متاسفانه هتل جا ندارد و بیاین به هتل Marbel بروید، من هم یک جستجو کردم که این چه هتلی است و دیدم که هزینه اقامت در هتل Vista Hill برای پکیج ما در همان زمان حدود 750 دلار بود ولی برای هتل Marbel حدود 375 دلار. چون طبق قوانین آژانس درصورتیکه نتواند هتل از پیش تعیین شده را رزرو کند بایستی هتلی در همان سطح معرفی و رزرو کند. پس از این موضوع من با آزانس تماس گرفتم که پکیج را کلاً نمی خواهم ولی چون آژانس ادعا میکرد که بلیط را گرفته و بلیط هم چارتر است و امکان کنسلی ندارد ما عملاً مجبور به انتخاب هتل پیشنهادی آژانس بودیم. فردای آن روز من با چند آژانس دیگر تماس گرفتم و متوجه شدم برای روزهای درخواستی ما هتل Vista Hill امکان رزرو دارد و با آژانسی که متاسفانه گیرش افتاده بودم مطرح کردم ولی همچنان مطرح می کردند که آژانسهای دیگر دروغ ادعا می کنند و از این حرف ها. خلاصه سرتون را درد نیارم مجبور شدم به آژانس برم و اعتراض کنم. قبل از آن هم با پرس و جو متوجه شدم که پروسه دریافت واچر از هتل ها، پروسه ی طولانی نیست و آژانس اگر می خواسته در ظرف مدت کمتر از پنج دقیقه می توانسته اتاق را در هتل رزرو کند. مسئول آژانس که متوجه شد ما تحقیقات کاملی کرده ایم و دروغگویی آنها برایمان ثابت شده پس از کلی کلنجار رفتن با خودش و اعتراضات ما مجبور شد هتل NOA را با قیمت دویست هزار تومان کمتر از قیمتی که ادعا می کرد در پکیج فروش آژانس قرار دارد به ما بدهد. در پایان این موضوع، می خوام بگم که واقعاً از آژانسهای معتبر استفاده کنید، ما اینکار رو نکردیم و خیلی اذیت شدیم و به استرسش نمی ارزید.

خوب روز موعود فرارسید و ما از فرودگاه امام در تهران به مقصد فرودگاه عدنان مندرس در شهر ازمیر حرکت کردیم. طول پرواز در حدود 3 ساعت بود. لازم هست که بدونین اختلاف ساعت تهران با ترکیه حدود یک ساعت و نیم هستش؛ یعنی اگر در تهران ساعت 8.30 باشه در ترکیه ساعت عقب تره و 7 هست. بعد از رسیدن به فرودگاه و انجام اموری مثل پاسپورت چک و تحویل چمدان به سالن اصلی اومدیم که تور لیدر ها دنبال مسافراشون اومده بودن. تور لیدر ما از طرف شرکت Sea Travel بود که واقعاً هم از لحاظ برخورد خوشرو و محترم بودند و هم خیلی برنامه ریزی دقیق و مرتبی داشتند و در کلیه مواردی که می توانستند، دوستانه و دلسوزانه کمک می کردند. لازمه بدونین که در ترکیه مردم اونجا نه زیاد به زبان انگلیسی علاقه دارند و نه حرف می زنند که این موضوع برای یه کشور توریستی و شهری مثل کوش آداسی که از خیلی جاهای دنیا و مخصوصاً از اروپا به اونجا می آن، کلی کشتی کروز اونجا لنگر میندازه؛ خیلی نکته منفی هستش. خلاصه تور لیدرها مسافران رو بر اساس هتل هاشون دسته بندی کردن و سوار اتوبوس شدیم که به سمت شهر کوش آداسی و هتل بریم.

سفرنامه کوش آداسی

تور لیدرهای ما خانم سوسن و آقای کیارس بودن که واقعاً عالی بودن و در اینجا ازشون یاد و قدردانی می کنیم و امیدواریم دوباره ببینیمشون. بعد از رسیدن به هتل مشغول تحویل واچر ها و پاسپورتها شدیم تا اتاقامون رو تحویل بگیریم. اینجا یکسری نکات هست که لازمه یادآوری کنم. کشور ترکیه کلاً از لحاظ استانداردهای هتل داری از بقیه جاهای دنیا پایین تره؛ یعنی مثلاً اگر شما به کشورهایی مثل امارات، مالزی، بلغارستان و یا جاهای دیگه سفر کرده باشین؛ در بدو ورود به هتل های ترکیه، یه مقداری تو ذوقتون می خوره. من این موضوع رو از تور لیدرهامون پرسیدم و مشکلاتی که از نظر من در هتل وجود داشت؛ که الان توضیح می دم رو، اغلب هتل ها در ترکیه دارند. مثلاً هتل ما یعنی NOA در لابی سیستم تهویه نداشت و برای مقابله با گرما اونا پنجره هارو باز می گذاشتند. اندازه اتاقها متوسط تا حدودی هم کوچیک بود البته این موضوع زیاد سخت نبود. در اتاقها دمپایی وجود نداشت، مسواک و از این جور چیزا در سرویس بهداشتی نداشت. حمام فقط دوش داشت یعنی وان و از اینجور چیزا نبود. خیلی چیزا در هتلی که خدمات All inclusive بود بطور خنده داری هزینه Extra داشت مثل Safe BOX یا سرویس Laundry. البته یه چیز خوبی هتل ما داشت که بعداً متوجه شدیم خیلی از هتل های کوش آداسی نداره، این بود که امکان کنترل کردن سیستم تهویه اتاق در اختیار ساکنین اتاق بود در حالی که در هتل های دیگه بصورت سیستم مرکزی بود و بازم خنده دار بود؛ چون بالاخره یکی سرمایی هستش یکی مثل من گرمایی هستش و اگه شما گرمتون می شه باید صبر کنید که وقت روشن کردن سیستم مرکزی برسه تا از گرما تلف نشین. خوشبختانه در هتل ما کنترل این موضوع دست خودمون بود. اتاقها هم همگی رو به دریا بودن و یک بالکن کوچیک با صندلی برای نشستن و دیدن مناظر و لذت بردن داشتند.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

خلاصه اتاقامون رو تحویل گرفتیم و رفتیم یه گشتی توی محیط هتل زدیم. یکی از مواردی که اولش توی ذوقمون خورد این بود که نورپردازی محیط هتل در شب خیلی ضعیف بود. انگاری تازه به این فکر افتاده بودن که شب ها از چراغهای بیشتری استفاده کنن. البته در شب های آخر این موضوع بهتر شد ولی هنوزم بنظر من این کمبود نور در شب، فضای جالب و زیبای هتل رو تحت تاثیر قرار داده بود و ما فکر کردیم آژانسی که ازش بلیط گرفتیم، بازم بهمون دروغ گفته و کاشکی همون هتل Vista Hill رفته بودیم، که البته زود قضاوت کردیم و وقتی صبح شد و فضای هتل و امکانات اطرافشو دیدم خیلی هم خوشحال شدیم. از جمله تفریحات و امکانات داخل هتل؛ ورزشهای مثل تنیس، والیبال ساحلی، تنیس روی میز، میز بیلیارد، GYM بود که امکان استفاده رایگان از اینها وجود داشت. 2 تا استخر هم داشت که هر دو Outdoor بودن و توی یکیش بعضی وقتها واترپلو هم بازی می کردند و کنار استخر ها هم آلاچیق و صندلیهای زیادی بود که می شد استراحت کرد و یا آفتاب گرفت. سالن غذاخوری هم indoor داشت و هم Outdoor که ما همش توی سالن Outdoor بودیم که مشرف به دریا بود و از طبیعت لذت بردیم. بعضی شبها هم موقع صرف شام،موسیقی زنده داشت که جالب بود.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

روز اول پس از خوردن صبحانه تور لیدرها ما رو به گشت شهری بردند. این تور شامل بازدید از چند جای تاریخی و دیدنی به اضافه صرافی برای Change پول بود. نرخ تبدیل دلار آمریکا به لیر ترکیه توی اون موقع از 1.75 تا 1.78 لیر بازای هر دلار متغیر بود. در رابطه با این تور، اول ما صرافی رفتیم بعد از کنار اسکله ای که کشتی های کروز اونجا لنگر می انداختند گذشتیم و از کنار چند تا بازار هم گذشتیم، بعداً هم به بام کوش آداسی رفتیم و یک ویوی جالبی از کل شهر در زیر پامون بود که برای عکاسی جای جالبی بود. البته یک نکته درباره تبدیل ارز بهتون بگم؛ معمولاً فروشگاه ها همگی نرخ تبدیل رو دارند و اگه خرید کنید و بهشون دلار بدید براتون تبدیل می کنن و بقیه پولتون رو به لیر بهتون بر میگردونن، فقط اینکه ممکنه در بعضی فروشگاه ها نرخ تبدیل به لیر رو کمتر از صرافها ازتون بگیرن که زیاد هم اختلافی نداشت. درباره بازارهای نزدیک اسکله باید بهتون بگم که توری برای رفتن به اونجا نبود و خودتون می تونستین شبها به اونجا برین و هم قدم بزنین و هم خرید کنین. البته یه برنامه تفریحی به اسم شب ترک بود که نزدیک این بازار انجام می شد. ما شبهایی که بیکار بودیم از هتل می اومدیم بیرون و ون شماره 5 رو سوار می شدیم و با پرداخت کردن کرایه نفری 2.5 لیر به بازار می اومدیم. فقط یادتون باشه ون ها تا ساعت 12 شب کار می کنند و اگه جا بمونین باید تاکسی بگیرین. پیشنهاد می کنم خودتون به این بازار یه سری بزنین. بعد از بازدید از بام کوش آداسی به فروشگاه چرم رفتیم. در هنگام ورود با چای سیب ازمون پذیرایی شد و بعد به سالن شوی لباس رفتیم. تجربه جالبی بود. بعد از توضیحات صاحب فروشگاه، مدلها برای نمایش لباس یک به یک وارد سالن می شدند. در کنار صندلی شما یک برگه هایی با یک مداد بود که اگر شما از لباسی خوشتون می اومد شماره اونو انتخاب می کردین تا بتونین پس از نمایش لباسها برید و امتحانشون کنید. در مورد کیفیت چرمها باید بگم که خیلی عالی بودن ولی درباره قیمت لباسها باید بگم بعد از 50 درصد تخفیف هم کمی گرون بود و ما چون پول زیادی هم همراهمون نبود، نتونستیم خرید کنیم. ولی امان از دست این فروشندگان ترکیه که واقعاً آدم رو بیچاره می کنن. وای بهالتون اگه از چیزی خوشتون بیاد ولی به دلایل مالی نخواین بخرینش، یعنی اینقده پاپیچتون می شن که خسته کننده می شه. از ما همش می پرسید چرا نمی خرین، چقدر پول می خواین بدین، چقدر پول دارین و از اینجور سوالها که آدم دیوونه می شه. کلاً یه پیشنهاد دارم اگه چیزی که می خواستین بخرین اتیکت قیمت داشت که هیچی، فکراتون رو بکنین بعد تصمیم بگیرید ولی اگه قیمت نداشت بیخیالش بشین؛ به دو دلیل اول اینکه قیمت رو خیلی بالا بهتون می گن و رسماً می خوان جنس رو بهتون قالب کنن و دوم اینکه ولتون نمی کنن. حالا نمی خواد زیاد هم نا امید بشین، من فقط خواستم این موضوع که برای ما اتفاق افتاد رو بگم که اگه براتون پیش اومد، تو ذهنتون باشه. البته خوشبختانه 80 درصد کالاها اتیکت قیمت دارن و زیاد مشکلی نیست.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

از جمله تورهایی که تورلیدرهای شرکت Sea Travel در برنامه خود داشتند (البته این تورها بجز تور شهر همگی هزینه جداگانه داشت که بصورت دلار از متقاضیان دریافت می شد. درباره قیمت تورها هم من اونجا با شرکت های دیگه که تورهای مشابهی رو برگزار می کردند، مقایسه کردم؛ البته اختلاف قیمت داشت ولی این اختلاف خیلی زیاد نبود و با توجه به اینکه تورهای شرکت Sea Travel با لیدر فارسی زبان برگزار می کرد، بنظر من اصلاً به ریسکش نمی ارزید که شما بخاطر حتی 10 دلار اختلاف از شرکت های ترکی استفاده کنید.)، تور کشتی، ، شهر افس، بازار سوکه و چند جای دیگه بود که از بین اینها حتماً تور کشتی رو بهتون پیشنهاد می کنم که واقعاً هم جالب بود و هم با دوستان تور لیدر خیلی خوش گذشت و کلی خندیدیم. در برنامه تور کشتی؛ شنا کردن در مناطق کم عمق و بکر دریای اژه برنامه ریزی شده بود. همچنین تفریحات آبی مثل جت اسکی، Banana و ورزشهای آبی دیگه ای بود که البته هزینه اینها بطور جداگانه ازتون دریافت می شد. یک نکته جالبی هم که داشت این بود که یک عکاس در طول مسیر در کشتی از شما عکس می گرفت و بعد همه عکس ها رو چاپ می کرد و بهتون نشون می داد که هرکدام رو که می خواستین با قیمت هر عکس 10 لیر بهتون می فروخت. عکسهای کشتی ما که خیلی خوب شدن، هم منظره هاش خوب بود و هم کیفیت عکس. اگه رفتین حتماً تو کشتی عکس بگیرین. البته تو هتل ما هم عکاس بود که کلی ازتون عکس می گرفت؛ ولی تو کامپیوتر می تونستین ببینین تا بعداً چاپ کنه؛ کیفیت چاپش خیلی بد بود، بنظرم دوربین خودتون رو ببرین و تو هتل از مناظر جالبی که داره عکس بگیرین، بعد که اومدین ایران بدین براتون چاپ کنن. تازه تو هتل هر عکس رو هم 12 لیر می گرفت تا چاپ کنه، بنظرم اصلاً نمی ارزید.

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

سفرنامه کوش آداسی

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : علی حیدری مقدم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه لبنان,بیروت,بانک تور و گردشگری, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه لبنان

مهرماه سال 1390 بود که با یک تور دانشگاهی که از طریق ثبت نام اینترنتی و انتخاب در قرعه کشی برای اون انتخاب شدیم، با پرواز تهران- دمشق و بعد یک مسافرت زمینی به لبنان رفتیم. فاصله زمینی دمشق تا بیروت پایتخت لبنان بسیار کوتاهه و تقریبا 2 ساعت بیشتر طول نمی کشه ولی مسأله دیگه ای که این مسیر رو طولانی کرد، معطلی در مرز بین دو کشور بود که منتظر گرفتن ویزا شدیم.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

در اون زمان، برای سفر به لبنان، نیاز به اخذ ویزا وجود داشت ولی در حال حاضر اینطور که شنیدم، احتمالا دیگه این نیاز وجود نداشته باشه. در فاصله خطوط مرزی سوریه تا لبنان، حدود 4 کیلومتر منطقه صفر مرزیه که در کوهستان قرار داره. یک فروشگاه بزرگ از همون انواع بدون مالیات هم اونجا بود(Duty Free Shop) که تقریبا هر آنچه رو که بخواهید می تونید اونجا پیدا کنید، البته برای پرداخت بهای اونها، فقط لیر لبنان یا دلار امریکا و یا یورو رو قبول می کردن. لازم بذکر است که در اون زمان، هر 1500 لیر لبنان، تقریبا معادل 1000 تومان ما بود که البته الان احتمالا خیلی تغییر کرده باشه. بعد از عبور از این قسمت، یک مسیر کوهستانی رو گذروندیم که البته خیلی زیبا بود و هر چه به بیروت نزدیکتر می شدیم، مناطق بسیار زیباتر و سرسبزتر می شد. اول وارد منطقه سرسبز بقاع غربی شدیم که چند شهر کوچک رو درون خودش داشت. یکی از مسائل جالبی که اونجا دیدیم، تعداد بسیار زیاد بانک مخصوصا بانکهای اروپایی بود. بهرحال لبنان یک کشور با سرمایه بسیار بالاست که مخصوصا خیلی از درآمدش رو از طریق لبنانیهای ساکن در خارج از اون کشور بدست میاره. منطقه بقاع غربی بسیار خوش آب و هوا بود. پس از گذر از این منطقه، به پل جدید و معروف رفیق حریری رسیدیم که از روی یک دره طولانی عبور می کرد. در ضمن باید گفت که منطقه بقاع غربی، در حقیقت یک دره طولانی است که از شمال به جنوب لبنان کشیده شده. این کشور عرض(پهنای) کمی داره و مساحت اصلیش، از شمال به جنوب گسترده شده. در کل کشور بسیار کوچکیه. معروفیت پل حریری از اون لحاظ هست که در قبل از خروج اسرائیل از لبنان، در یک حمله بطور کل نابود شد ولی در مدت زمان بسیار اندکی مجددا بازسازی و به شکل بسیار زیبایی ساخته شد. پس از رسیدن به یک منطقه کوهستانی و جنگلی دیگه، و با عبور از اون، شهر زیبای بیروت و دریای مدیترانه نمایان شد. شهر بیروت، شهریست به موازات دریای مدیترانه چون بخش زیادی از اون، کوهستانیه و فاصله زیادی بین کوه و دریا وجود نداره. به همین خاطر شاید تقریبا یک سوم شهر، بر روی مناطق کوهستانی قرار گرفته. قبل از اینکه به این شهر سفر کنم، شنیده بودم این شهر معروف به عروس شهرهای مدیترانه است. ولی تا وقتی که ندیده بودمش باور نمی کردم. این شهر بسیار زیباست. شاید فقط اگر اتوبان ورودی به این شهر که بسیار تنگ و باریک و پر از ترافیک بود( که البته در حال اصلاح اون بودند) ، واقعا هیچ موضوع نازیبا یا نامناسب دیگه ای دیده نمیشد. ساختمانها، اماکن مسکونی، مناطق طبیعی و ... همگی زیبا بودند. من قبلا به بعضی از کشورهای آسیایی سفر کردم ولی با اینکه اونها هم زیبا بودند نکته ای که بین اونها و لبنان اختلاف می انداخت این بود که در اون کشورها، پس از چند روز اقامت در اونها، متوجه میشید که تقریبا همه چیز شبیه به همه و انسان دچار یکنواختی میشه ولی در لبنان واقعا این قضیه وجود نداره. شب هنگام بود که با اتوبوس به هتل محل اقامت رسیدیم.

سفرنامه لبنان

یک هتل چهار ستاره به نام رویال پارک که در یک منطقه بسیار زیبای جنگلی در کوهستان مشرف به شهر بیروت قرار داشت. جاده کوهستانی که به این هتل می رسید، بسیار زیبا و خاطره انگیز بود که تقریبا شبیه به جاده های مناطق ییلاقی در شمال ایران بود. جاده هایی که عرض نسبتا باریکی داشتند و اطراف اونها رو ویلاهای بزرگ و شیک پر کرده بودند. قدم زدن در شبهای این مناطق بسیار خیال انگیز بود. بعضی از شبها ما اینکار رو انجام می دادیم. از اونجا که قرار بود چهار شب در این کشور باشیم، وقت کافی برای این مسائل وجود داشت. با توجه به اینکه تور ما، یک تور ویژه بود برای همین برنامه ریزیهای کامل برای اون از طرف مسوولین تور انجام شده بود. صبح فردا گشت بر روی مدیترانه با کشتی های کوچک محلی برنامه ریزی شده بود. اگر به کیش سفر کرده باشید، شبیه این نوع کشتی های تفریحی در اونجا هم وجود داره. اگر خواستید از اونها استفاده کنید باید به ساحل برید. اونها همونجا منتظر هستند و مسافران رو به گردش می برند.

سفرنامه لبنان

کرایه هرنفر 5 دلار بود. یک گشت تقریبا نیم ساعته که نمای شهر بیروت رو از سمت دریا می تونید از روی اون تماشا کنید.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

بعد از اون، برای سوار شدن به تله کابین دوباره به ساحل برگشتیم. در بیروت یک تله کابین بزرگ وجود داره که می تونید از ساحل سوار اون بشید و از اونجا و با عبور از روی شهر، به بالای کوه بلندی در مقابل شهر برید و در اونجا از بزرگترین کلیسای خاورمیانه و همچنین یک کلیسای کوچک محلی بازدید کنید. کرایه استفاده از تله کابین هم نفری 5 دلار بود. عبور از روی شهر با تله کابین بسیار جالب بود. حتی در بعضی نقاط، تله کابین از فاصله بسیار نزدیکی نسبت به ساختمانها عبور می کرد.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

انتهای خط تله کابین یک ساختمان در یک منطقه جنگلی کوهستانی بود که کاملا روی بیروت قرار داشت. مقدار کمی که اونجا به دیدن نمای شهر مشغول شدیم، یک مسیر کوچک وجود داشت که هم میشد پیاده اون رو طی کرد و هم با یک ترن مخصوص که با ریل به بالای کوه صعود می کرد.

سفرنامه لبنان

انتهای این مسیر همون دو کلیسا وجود داشتند. برای این ترن، نیازی به پرداخت هزینه نبود. در اونجا کلیسای بازلیک دقیقا در کنارمون قرار داشت. این کلیسا آنقدر بزرگ بود که از ساحل دریا هم به راحتی قابل مشاهده بود. حداقل گنجایش این کلیسا، 3000 نفر اعلام شده بود که البته در هنگام حضور ما، در حال تعمیرات بود و به همین خاطر امکان بازدید از داخل اون برای ما وجود نداشت. ولی در کنار اون یک کلیسای کوچک وجود داشت که نسبتا قدیمی و دارای معماری جالبی بود. فضای داخل این کلیسا بسیار کوچک بود ولی دارای ارتفاع بسیار زیادی بود که در انتهای اون نیز، مجسمه ای از حضرت مریم قرار داشت. برای رسیدن به بالای کلیسا، به دور اون راه پله مارپیچ ایجاد شده بود که بالارفتن از اون هم لذت زیادی داشت. قبل از بازدید از این کلیسا می بایست از موزه مردم شناسی لبنان بازدید می کردیم. بلیط این موزه و کلیسا، روی هم 5 دلار بود. موزه بسیار جالب بود و در هر بخش از اون، میشد نوع لباس و فعالیتهای مردم لبنان در گذشته رو مشاهده کرد. چون این کلیسا بالای کوه قرار داشت در هنگام حضور ما، مه همه جا رو فراگرفت و برای همین راحت نمیشد بیروت رو دید ولی کلا می گفتند نمای شهر از اونجا بسیار زیباست.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

بعد از اونجا چون خیلی از وقت گذشته بود، به یک رستوران غذاهای لبنانی در مرکز بیروت رفتیم. معروف ترین غذای اون، مشویات نام داشت که یکی از غذاهای معروف لبنانه و تقریبا مخلوطی از سه نوع از کبابهای خودمونه و بسیار خوب تهیه میشه. با توجه به هماهنگی که از قبل شده بود، برای ما نسبتا هزینه مناسبی داشت(هر دست غذا 10 دلار). لازم بذکر است که لبنان برای ما یک کشور گران به حساب میاد. هزینه غذا و مخصوصا کرایه تاکسی بسیار بالاست. اگر به صورت شخصی خواستید به اونجا سفر کنید، حتما حواستون به این مسائل باشه. یعنی همین چند گردشی رو که ما در اون چند روز رفتیم، اگر می خواستیم به صورت شخصی بریم شاید حداقل نفری 200 دلار فقط هزینه کرایه تاکسی هر نفر میشد. عصر به یکی دو تا پاساژ بزرگ برای خرید رفتیم که تقریبا در ساحل دریا قرار داشتند. اجناس اونها از نظر کیفیت واقعا خوب بودند ولی مثل بقیه موارد، اونها هم بسیار گران بودند. در مورد گرانی اگر بخوام یک مثال دیگه هم بیارم، اینه که پیشنهاد می کنم داروهای عمومی و معمولی مثلا برای سرماخوردگی و ... حتما همراهتون باشه. یکی از مواردی که در بیروت بینهایت زیاد بهش بر می خورید داروخانه است. برای ما وجود این همه داروخانه بسیار باعث تعجب بود. از راهنمای تور که پرسیدیم، بهمون گفت که اکثر داروخانه دارها خودشون دکتر معالج هم هستند و در صورت نیاز، طبابت هم می کنند. خلاصه اینکه اونجا نیاز به خرید قرصهای مناسب گلودرد پیدا کردیم، فقط دو بسته شش تایی از اونها، تقریبا 50 دلار دراومد. صبح روز بعد، برای بازدید از غارهای جعیتا حرکت کردیم.

سفرنامه لبنان

سفرنامه لبنان

این غارها در فاصله نسبتا دوری از شهر بیروت و تقریبا در جهت شمال اون شهر قرار دارند. این غارها هم در یک منطقه کوهستانی و جنگلی قرار داشتند. بعد از توقف اتوبوسها، به یک ایستگاه رسیدیم که یک فاصله کوتاه رو باید با تله کابین طی می کردیم.

سفرنامه لبنان

بعد به یک میدان روبروی غارها رسیدیم که مجسمه هایی رو در اونها قرار داده بودند که جالب هم بودند.

بلیط ورودی به این غارها و استفاده از تله کابین، نفری 12 دلار بود. اونجا تبلیغاتی بود که از همه خواسته بودند تا در وب سایت ها به این غارها رأی بدهند تا به عنوان نمونه های برتر جاذبه ها و غارهای نمونه دنیا انتخاب بشند.

سفرنامه لبنان

این غارها دو عدد هستند. یکی غار خشکی و دیگری غار آبی. اول رفتیم به غار خشکی که در بالای غار آبی قرار داشت. متأسفانه درون غارها فیلمبرداری و عکسبرداری ممنوعه. در تمام طول غار راه پله نصب کرده بودند و دمای داخل، حداقل 10 درجه از بیرون خنک تر بود. فضای داخل غار از قندیلها و سنگهای معدنی جالبی تشکیل شده بود. بعد از اون قسمت، به سمت غار آبی حرکت کردیم. فاصله بین دو غار یک مسیر آسفالته بسیار زیبا بود که در اطراف اون هم کافه هایی قرار داشتند. این مسیر رو هم میشد به صورت پیاده طی کرد و هم از یک ترن لاستیک دار که زیبا ساخته شده بود به صورت رایگان استفاده کرد.

سفرنامه لبنان

نویسنده: محمد حسین غفاری

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:سفر نامه بانکوک,بانک تور و گردشگری,تایلند, توسط ابراهيم صبوري |

سفرنامه تایلند (بانکوک )
در زمستان 89 به همراه همسر و پسر دو سالم تصمیم گرفتیم بریم تایلند البته من همیشه در سفرهام یک شهر را انتخاب می کنم و بر اساس تجربه به من ثابت شده اگر بخوام محلی را خوب بگردم ، در مدت یک هفته از چند قسمت کردن سفر خودداری می کنم راستش ده سال پیش که مثل خیلی از ایرانیها اولین سفرم را با اولین حقوق های کارمندی رفتم دبی بود وبا اینکه هفت روز آنجا بودم بعد از اینکه برگشتم متوجه شدم خیلی از پوینت های گردشگری را نرفتم تا اینکه در یکی از برنامه های آقای اینانلو در تلویزیون دیدم که در مورد جمع اوری اطلاعات و شناخت کامل مقصد سفر صحبت می کرد در نتیجه از آن زمان به بعد قبل از هر سفر اقدام به جمع اوری کامل اطلاعاتی در مورد هتل ها،پوینت های گردشگری(شامل ساعات بازدید و هزینه های وروردی)،سیستم های حمل ونقل کشور مقصد،اطلاعات عمومی می نمایم که در نتیجه بیشترین استفاده را از زمان ببرم در نتیجه پس از بررسی تصمیم گرفتم از طریق مشهد (بدلیل نزدیکی به محل زندگی خودم)با تورهای شرکت اسپادنا یک هفته به بانکوک سفر کنم در نتیجه در بهمن ماه 1389 بوسیله هواپیمائی ماهان به طور مستقیم به مقصد بانکوک پرواز کردیم و درفرودگاه بانکوک با استقبال نماینده شرکت سون اسکای(seven sky) به هتل رفتیم در طول مسیر که بیش از یک ساعت طول کشید نماینده تور در خصوص محل های مختلف گردشگری ، قوانین کشور تایلند و اهمیت احترام به پادشاه گفت ویک نکته جالب گفت در مورد اینکه کشیدن دست روی سر تایلندیها و لگد زدن به هر چیزی در تایلند بسیار بی احترامی می باشد و جالب اینکه در طول یک ساعت هیچ حرفی در مورد تبلیغات تورهاشون نگفت و پس از رسیدن به هتل و جمع شدن افراد تور در لابی هتل با توجه به اینکه ساعت 7 صبح بود وتا ساعت تحویل اتاقها 5 ساعتی وقت بود تور لیدر همه را جمع کرد ومجدد از همه خواست سوالاتشون را مطرح کنند پس از یک ساعتی که گذشت به من وخانواده ام یک اتاق دادند و علت اینکه ما زودتر از بقیه اتاق گرفتیم همراه داشتن بچه با ما بود که با هماهنگی لیدر تور و مسئولین هتل بدون اخذ هزینه اتاق زودتر از موعد به ما تحویل شد( این مورد در صف کنترل پاسپورت در فرودگاه هم افتاد که دیدم یک پلیس با لبخند پیش ما آمد و با اشاره به تابلو از ما خواست به قسمتی بریم که مخصوص سالمندان ،معلولین وافرادی بود که کودک همراه داشتن وکاملا خلوت بود )به هر حال هتل انتخابی ما هتل رامادا پلازا 4 ستاره در محله پتونم بود از نظر من کیفیت هتل ، صبحانه اش ،برخورد کارکنانش ،خدمات جانبی هتل در حد یک هتل چهار ستاره بود اما هر چی در مورد محله پتونم بگم کم گفتم محیط شلوغ ، کثیف ونسبتا غیر قابل تحمل بود البته بسیاری از هتل هایی (مثل بایوک اسکای،آسیا بانکوک،فرست هتل) که تورهای ایران می برند در این محله قراردارد اگر قصد خرید ندارید وتصمیم شما بیشتر گردش وتفریح است به نظر من هتل های مرکز شهرو حاشیه رودخانه مرکزی بانکوک را انتخاب کنید نهایتش اگر خواستید برای خرید برید به راحتی می توانید با پرداخت 150 بت خودتان را به بازار برسانید این محله در بانکوک موقعیت میدان توپخانه در تهران را دارد البته تور لیدر ما بقدری خوش برخورد بود ودوستانه برخورد می کرد که این موضوع کمی قابل تحمل بود نکته مهم در مورد مغازه های پتونم وجود لباسهای معمولی وغیر مارک دار در این بازار بود که براحتی می توان در بازار بزرگ تهران مشابه این اجناس را تهیه کرد البته تعدادی از پاساژها به صورت محدود لباسهای مارک دار و با کیفیت داشتن که مسلما با قیمت بالا ، در ادامه سفرنامه در مورد خرید بیشتر توضیح میدم

بعد از چند ساعتی استراحت و تنی به آب زدن در استخر هتل ، راس ساعت یک بعدظهر با هماهنگی راهنمای تور وبه همراه سایر مسافران به سمت معبد بودای خوابیده حرکت کردیم در مسیر راهنمای تور باز هم در مورد تایلند و آداب ورسوم مردم و زیبائیهای سایر شهرها و سواحل این کشور صحبت کرد معبد بودای خوابیده یکی از محل های مهم گردشگری در بانکوک می باشد که روی برنامه تور رایگان سون اسکای ارائه گردید بعد از دو ساعتی که در این معبد بودیم به سمت یک مجتمع تجاری که به صورت تخصصی تولید جواهرات قیمتی داشتند رفتیم در این محل ابتدا از کارگاه تولید جواهرات عبور کردیم و بعد از فروشگاه بزرگی که انواع جواهرات قیمتی را بفروش می رساند دیدن کردیم به نظر من ارزش یکبار دیدن را داشت و اگر کسی قصد خرید جواهرات خاص وقیمتی را داشته باشد جای بسیار مناسبی از نظر تنوع وکیفیت می باشد در خصوص قیمت ها نمی توانم نظری بدهم بعد از دو ساعت که به انتهای مسیر رسیده بودیم راهنمای تور اعلام کرد هرکس می خواهد می تواند به مرکز خرید MBK برود یا به هتل برگردد این مسیر توسط ون هایی که رایگان شما را به مرکز خرید می برند طی شد در محل درب ورودی شاهد یک جشن بسیار زیبا بودیم که به مناسبت شروع سال جدید چینی در حال برگزاری بود و در نهایت با گشتی در داخل پاساژ وپس از صرف شام در نمایندگی KFC با استفاده از ژتون های ارائه شده توسط شرکت اسپادانا به هتل برگشتیم این مجتمع دارای تنوع خوبی جهت خرید می باشد و قیمت ها وکیفیت بسیاری از اجناس در حد متوسط می باشد

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

صبح روز دوم پس از صرف صبحانه در هتل (صبحانه در تایلند معمولا تا ساعت 10 صبح سرو می شود)و کرایه یک تاکسی 100 بتی به سمت مجتمع تجاری SIAM PARGON حرکت کردیم دراین مجتمع تجاری بیشتر مارک های معروف وبا قیمت بالا را بفروش می رساند بااین حال من در نمایندگی LEE توانستم با حراجی ارائه شده سه شلوار جین را به قیمت شصت دلار تهیه کنم از نکات جالب این مجتمع وجود بیش از صد رستوران و غذا خوری به همراه بستنی فروشی وکافی شاپ در طبقه همکف از کشورهای مختلف بخصوص کشورهای جنوب شرق آسیا بود از خورنی های جالب اینجا که من تست کردم بستنی نیوزیلندی وشکلات هوکایدو(واقعا عالی بود) و لبنیاتی ژاپنی بود که انواع شیر باطعم های مختلف ارائه می دادالبته هرچی با خودم کلنجار رفتم نتونستم غذاهای چینی وتایلندی را امتحان کنم با اینکه من در سفرهام معمولا غذاهای کشورهای مبدا را امتحان میکنم چون معتقدم خوردن چلو کباب و کوبیده دریک کشور دیگه اصلا توجیح نداره در نهایت مرغ آب پز و برنج را در یک غذا خوری ژاپنی خوردم چشمتون روز بد نبینه فکر میکردی یک کم برنج ومرغ به فلفل اضافه کردن واقعا تند بود بهر حال تا بعدظهر در پاساژ قدم زدیم وکمی خرید کردیم از امکانات دیگر این مجتمع وجود کتابخانه بسیار متنوع این مجموعه در طبقه پنجم بود برای کسانی که مثل همسر من بدنبال مجلات خارجی می گردند خیلی خوب بود در طبقه هفتم بیش از پنج سینما داشت که فیلم های روز دنیا را نمایش می دهند که ما هم پس از انتخاب یک فیلم رفتیم هم دو ساعتی استراحت کنیم و هم یک فیلم ببینیم که بد نبود و بعدش به هتل برگشتیم که با پیشنهاد همسرم به یک مرکز ماساژ که روبروی هتل بود رفتیم و همسرم ماساژ پا را امتحان کرد ومن ماساژ با ماهی های ریز را که خوب بود وخستگیمون را رفع کرد یک نکته دیگه در مورد خوردنی ها بگم که در سمت چپ خروجی این پاساز یک پاساژ دیگه قرار دارد که نمایندگی STEAK HOUSE در آنجا قرار دارد ما وقتی آنجا را دیدیم تازه ناهار خورده بودیم ولی سایر دوستان همراه که رفته بودند خیلی تعریف می کردند وآنجا شما می تونید سه نوع استیک خام –نیم پز وکاملا پخته را سفارش بدین

سفرنامه بانکوک

روز سوم با هماهنگی انجام شده با تور سون اسکای به همراه 4نفر دیگر از هموطنان وبوسیله یک ون به سمت باغ وحش بانکوک رفتیم هزینه هر نفر 1000 بت به همراه ایاب وذهاب و ناهاربود ابتدا ورودی انواع میوه های استوائی را در بسته بندی های جالب بفروش می رساندند من هم که سالها در جنوب ایران زندگی کرده بودم و با طعم این میوه ها که از هند و پاکستان میامد آشنا بودم دلی از غذا در آوردم خربزه درختی-انبه- اناناس ونارگیل نرسیده که آخری حدود 45 بت بود سپس سوار ون شدیم ویک ساعت از میان حیواناتی که در محیط آزاد بودند عبور کردیم سپس به بازدید از شوی اورانگوتانها ،شیر های دریایی ودلفین ها رفتیم هر قسمت حدود 45 دقیقه طول کشید در مجموع بد نبود ولی قسمت دلفینها خیلی جالب بود در این قسمت سعی کنین در ردیف های جلو بشینین که منظره جالبتری را مشاهده کنید پس از صرف ناهار که زیاد جالب نبود و بیشتر ما میوه خوردیم حول وحوش ساعت 3 بعد ظهر به هتل برگشتیم بعد ظهر بعد از سه ساعت استراحت و سوال وجواب از راهنمای تور به سمت بازارها و دکه های محله پتونم رفتیم البته در این محل چندین پاساژ نیز وجود دارد و برای خرید سوغاتی ارزان قیمت مناسب است نکته مهم در تایلند تفاوت بسیار زیاد قیمت اولیه با قیمت پس از چک وچونه می باشد به طور مثال یک تندیس کشور تایلند را در یک مغازه 1000 بت می فروخت درست جلو درب همان مغازه تونستیم سه عدد از همان تندیس را ازیک دستفروش به 900 بت بخرم که فکر می کنم بازهم گران بود ونکته مهمتر مثل بیشتر شهرهای توریستی راننده های تاکسی اگر کمی دقت نکنی دو برابر کرایه می گیرند برای حل مشکل یا قیمت را از راهنما بپرسین یا با همراه داشتن نقشه محل مقصد را به راننده نشان دهید تا نتواند شما را بی دلیل در شهر بچرخاند و تاکید کنید از تاکسی متر استفاده کند واگر قبول نکرد قیمت را طی کنید و گرنه در مقصد به مشکل برخواهید خورد

سفرنامه بانکوک

روز چهارم یکشنبه بود و بر اساس برر سی های من در اینترنت یک بازار مثل جمعه بازار های خودمان در بانکوک بر پا بود به نام چاتوچاک که براحتی می شد با منوریل خودتان را به آنجا برسانید ولی چون ما بچه کوچک وکالسکه همراهمان بود ترجیح دادیم با تاکسی بریم حدود( 45 بت ) واقعا بازار جالبی هست بخصوص برای کسانی که قصد خرید صنایع دستی را دارند همه جورامکانات برای توریستها شامل بانک و غذا خوری مهیا است البته هوا حول وحوش ظهر خیلی گرم شده بود بهر حال این محل برای خرید جای مناسبی بود فقط در هنگام ورود حتما نقشه های راهنما مخصوص جهانگردان را در دربهای ورودی قرار دارد برداشته و محل دقیق کالای موردنظر راانتخاب کنید چون فضای خیلی بزرگی دارد اگر تمام روز هم آنجا باشید نیمی از آن را نمی شود گشت بعد ظهر بعد از کمی استراحت وخوردن غذا در یک رستوران لبنانی(اگر رفتین چای زنجبیلی را امتحان کنید) با کرایه یک تاکسی به پارک لومفینی در مرکز شهر رفتیم(محله سیلوم) در وسط این پارک یک دریاچه بزرگی قرارداشت که با اجاره یک قایق پدالی به قیمت 40 بت میشه تمام دور دریاچه را دور زد فضای داخلی پارک زیبا بود وافراد زیادی در حال ورزش کردن بودند بعد از خروج از پارک در اطراف همان پارک قدم زدیم این محله چندین هتل از هتل هایی که تورهای ایرانی ارائه می دهند قرار داشت از جمله (REGENT SILOM,CROWN PLAZA,DUSIT THANI)به نظر من این محله بسیار تمیزبود وبرای سفر خانوادگی مناسب تر از محله پتونم بود همین طور پارک ملکه سیکیریت نیز در همین نزدکی بود و مونور ریل در نزدیکی پارک ایستگاه داشت بهر حال ما تصمیم گرفتیم یک کافی خوب بخوریم که تاکسی گرفتیم و راننده ما را به جلو یک شعبه استار باکس برد واقعا قهوش خوشمزه بود فقط توجه کنید در این مغازه ها کافی سرد هم سرو می شود بعد از خروج از این محل متوجه شدیم که دقیقا پشت سر اینجا یک مجتمع تجاری به نام CENTRAL CHILDOM قرارداره چون ساعت 7 شب بود تصمیم گرفتیم بریم داخل مجتمع و دوری بزنیم از آن مجتمع های بسیار لوکس و عالی بود و قیمت ها به همان نسبت بالا بود البته در همین جا من تونستم کفش چرم مارک دار با قیمت 45 دلار بخرم برای کسانی که مغازه دار هستند و یا طراح فضاهای داخلی هستن دکوراسیون داخلی این مجتمع بسیار جالب خواهد بود

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

روز پنجم با کرایه یک تاکسی به قیمت 150 بت به سمت گراند پالاس یا کاخ پادشاه حرکت کردیم ورودی هر نفر 350 بت بود این محل از دو بخش سنتی وجدید تشکیل شده که پادشاه تایلند هم در همین محل زندگی می کند و قسمتی از کاخش را به دولت واگذار کرده تا دولت بتواند در جهت توسعه صنعت توریسم استفاده کند من که عاشق تنوع فرهنگی هستم از این مکان خیلی لذت بردم از فضاهای بسیار متنوع وچندین موزه تشکیل شده و حدود پنج ساعتی برای بازدید کامل وقت می خواد بازدید از این محل را حتما توصیه می کنم معبد بودای زمردین هم در اینجا قراردارددر این کاخ بعد از شروع حرکت امکان برگشت به مکان های قبلی نمی باشد و باید به سمت مراحل بعدی حرکت کنید حدود ساعت 4 بعد ظهر بعد خروج از این مجموعه در حال قدم زدن بودیم که متوجه شدم که در همین نزدیکی قایق هایی جهت کرایه به صورت ساعتی وجود دارد و به قیمهت 800 بت یک قایق را برای یک ساعت اجاره کردم البته بعد فهمیدم با نفری 100 بت می شد از قایق های عمومی استفاده کرد ولی بهر حال این قایق در طول رودخانه اصلی بانکوک عبور کرده ووارد یک رودخانه فرعی شد و از میان خانه های مردمی که در حاشیه رودخانه بودند عبور کرد دراین میان از ویلاهای جالب تا فقیرانه ترین خانه ها عبور کرد همین طور از محله مسلمانها عبور میکنه و می توانید منظره دید بسیاری از معابد را از سمت رودخانه مشاهده کنید در همین محل یک بازار کوچکی شبیه بازار معروف فلوتینگ مارکت وجودداشت که معمولا چند تا خانم هستن که سوار بر قایق صنایع دستی می فروشن که قیمت هاشون سه برابر چاتوچاک بود(بازار فلوتینگ مارکت در 80 کیلومتری بانکوک قرار دارد وتور ما آن را ارائه نمی داد از طرفی به علت گرانی زیاد اجناس زیاد توجیهی برای گردش نداشت) البته اگر با تور کشتی شبانه برید این تور تکراری خواهد بود من چون بچه کوچک همرام بود تور کشتی را نرفتم چون موسیقی با صدای بلند اجرا می شد ولی اگر تور کشتی را نرفتین بعد از غروب کنار رودخانه برای قدم زدن فضای جالبیه در این محل به ازای هر یک متر مربع فضا یک توریست را خواهید دید (ضمنا تور کشتی را بیشتر تورهای ایرانی دارن قیمتش 1000 بت به همراه شام و ایاب وذهاب می باشد) بعدش با کرایه سه چرخه به مبلغ 100 بت برگشتیم به محله پتونم و رفتیم به سمت هتل معروف بایوک اسکای که بلندترین ساختمان بانکوک می باشد و بعد از پرس وجو تونستیم بلیط به ازای هر نفر 250 بت تهیه کنیم همین تور را یک آژانس به قیمت 750 بت با شام بین المللی به صورت سلف سرویس ارائه می داد بعد از نیم ساعت تو صف ایستادن با آسانسور به طبقه 76 رفتیم در این محل می توانید از موزه کوچکی که قرار دارد بازدید کنید و از این ارتفاع به بیشتر نقاط بانکوک دید دارد ولی توصیه می کنم این بازدید را یک ساعت قبل از غروب برین وتا یک ساعت بعد از غروب آنجا بمانید دوربین عکاسی فراموش نشه ضمنا این هتل از هتل های خوب بانکوک می باشد

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

سفرنامه بانکوک

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : سعید کاظمی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:جزایر قناری,بانک تور و گردشگری,بهشت کوچک,, توسط ابراهيم صبوري |

بهشت کوچک
جزایر قناری (Canary Islands) مجمع الجزایری در کشور اسپانیاست که متشکل از 7 جزیره اصلی، تعدادی جزیره فرعی آتشفشانی در اقیانوس اطلس است.این جزایر در ساحل شمال غربی آفریقا و غرب کشور مراکش واقعند و با تنگه جبل الطارق به راحتی اسپانیا را به آفریقا متصل میسازند این جزایر خود مختارند اما زیر نظر دولت مرکزی اسپانیا اداره میشوند.در گذشته های دور این جزایر مناطق مستعمره اسپانیا بودند.امروزه این جزایر جمعا 13 کرسی در مجلس سنای اسپانیا دارند.بزرگترین این جزایر تنه ریف است. درحال حاضر لاس پالماس پایتخت جزایر قناریست ولی هر 40 سال پایتخت از لاس پاماس به تنه ریف تغییر پیدا می کند این یک قرارداد است.

سفرنامه جزایر قناری

ساحل جنوبی تنه ریف
بیشتر افراد فکر میکنند که جزایر قناری به خاطر وجود قناری به این اسم خوانده شده اند اما این تصوراشتباه است. Canary به معنی قناری نیست بلکه به معنی سگ سیاه عظیم الجثه است. زمانی که اولین گروه فاتحان وارد جزیره شدند با حمله این نوع سگهای غول پیکر مواجه شدند به همین دلیل اینجا را جزیره سگها(Canary Islands) نامیدند. از بارسلونا به تنه ریف با پروازهای ارزان قیمت اروپایی که گرفته بودم حرکت کردم این مسیر به مدت 2 ساعت طول کشید که پرواز لذت بخشی بود تمام مدت از پنجره داشتم به بیرون نگاه میکردم وقتی به اقیانوس اطلس رسیدم زیبایی غیر قابل وصفی را میدیدم. هتلی که من رزرو کرده بودم در سواحل جنوبی تنه ریف قرار داشت تنه ریف 2 تا فرودگاه دارد یکی در قسمت شمالی جزیره یکی در قسمت جنوبی حتماً اگر خودتان می خواهید سفر کنید این موضوع را در نظر بگیرید که هتل و فرودگاه در یک قسمت جزیره باشد تا برای رفتن به فرودگاه دچار مشکل نشوید. سواحل جنوبی جزیره خیلی زیباتر و امن تر از سواحل شمالیست و همیشه در هر ساعت از شبانه روز شلوغ و دیدنیست که توصیه می کنم قدم زدن کنار ساحل اقیانوس اطلس در شب را از دست ندهید.

در تنه ریف هر هتلی با هر قیمتی می توانید پیدا کنید هتل من هتل آپارتمان بود که 15 دقیقه تا ساحل پیاده روی داشت و با این حال که من high season رفتم قیمتش خیلی مناسب بود. وقتی وارد فرودگاه شدم یک حس عجیبی داشتم درو دیوار تبلیغات بزرگ از مکان های تفریحی تنه ریف وجود دارد که نقشه جزیره رو از همونجا گرفتم .از فرودگاه که خارج شدم جلوی در یک اتاق بزرگ information قرارداشت آدرس هتل را پرسیدم وسوار اتوبوس های سبز رنگی شدم که تا مرکز قسمت جنوبی جزیره می برد و از اونجا هم 6 یورو به تاکسی دادم و به هتل رسیدم.

سفرنامه جزایر قناری

هزینه تاکسی خیلی کم است فقط باید قبل از سوار شدن مطمئن بشوید که راننده آدرس را بلده تا الکی چرخ نزند چون همه تاکسی متر دارند. البته می شد توی فرودگاه ماشین هم اجاره کرد با گواهی نامه بین المللی ازیک سری مراکز اجاره ماشین که تو فرودگاه است من 3 تاشونو دیدم، رانندگی توی این جزیره خیلی راحت به نظر میرسید. به محض ورود به هتل بلیطSiam park , Loro parque را گرفتم. Siam park در قسمت جنوبی جزیره قرار دارد ولی Loro parque در قسمت شمالیست موقع خرید بلیط، بلیط اتوبوس مخصوص این پارک را هم خریداری کردم که در مجموع 67 یورو پرداخت کردم.

بعد از تحویل اتاق سریع با تاکسی به سمت Siam park رفتم یک پارک رویایی و هیجان انگیز انگار تو یه دنیای دیگم سرسره های بلند که از یک تونل آکواریوم رد می شوند همه آدمها خوشحال و سرخوش از همه جا صدای شادی و خنده می آمد. صاحب این پارک ، پرنس سیام تایلندی است که از ساخت و معماریه این پارک این موضوع را کاملاً می شود درک کرد. یک مسیر طولانی رو مثل رودخانه درست کرده بودن که با تویوپ توی رودخانه می رفتیم یک قسمتهایی آب قل قل می کرد یک قسمت آبشار بود آب رو سرمون می ریخت دوباره از یک تونل آکواریوم رد می شد که هزاران ماهی داشت .

سفرنامه جزایر قناری

همه بازی های این پارک آبی هیجان انگیز بود یک سرسره داشت فکرمی کنم زاویش با زمین 85 درجه بود که وقتی رفتم بالا پشیمون شدم ولی پشیمونی سودی نداشت و مسئولش هلم داد پایین.

سفرنامه جزایر قناری

این هم همون سرسره 85 درجه ای که باید به پشت می خوابیدی و دست ها هم روی سینه قراررمی گرفت.

یک قسمت دیگه از این پارک ساحل مصنوعی ساخته بودن که از همان آب اقیانوس بود و بصورت مصنوعی موجهای بزرگ تولید می کردند. یک قسمت هم مخصوص بازی بچه ها بود که یک ظرف بزرگی پر از آب می شد و بعد از چند دقیقه آب می ریخت رو سر بچه ها، اسمش هم lost city بود حتی دیدن بازیه بچه ها هم خیلی برام جالب بود. تو محوطه پارک پر بود از گل های خوشبو و درخت و فروشگاههایی که عروسک های مخصوص این پارک که بیشتر یک اژدهای قرمز بود و رستوران و کافی شاپ.

سفرنامه جزایر قناری

ساعت 6 پارک تعطیل می شد از پارک خارج شدم پر از اتوبوس های رایگان این پارک بود که روش عکس همون اژدها ی قرمز بود با اتوبوس رفتم کنار ساحل برای قدم زدن. کنار ساحل پر بود از رستوران همان جا به یک رستوران رفتم و درخواست کردم غذای دریای برام بیاره یک بشقاب ماهی مرکب همراه با سس مخصوص آوردند.همه مردم اینجا مهربان و خوش برخوردند اصلاً دوست نداشتم برم هتل بخوابم نمی خواستم هیچ وقتی را از دست بدم. صبح روز بعد قرار بود ساعت 8:30 صبح اتوبوس بیاد دنبالم تا برم Loro parque ، اتوبوس از جلوی همه هتل ها رد می شد و توریست ها را سوار میکرد حدود یک ساعت و نیم تو راه بودیم .

پرنس سیام پادشاه کنونی تایلند در سال ١٩١٣ تنه ریف را از نزدیک دید و شیفته آن شد و دستور داد یک دهکده تایلندی در اینجا بسازند که هروقت به تنه ریف آمد در انجا اقامت کتد.٨٠ سال بعد دخترش اینجا را گسترش داد و تبدیلش کرد به یک پارک زیبای گردشگری.

سفرنامه جزایر قناری

لورو پارک شامل بخشهای مختلفی است . شامپانزه ها- ببرها- گوریلها- پرندگان مختلف -باغ ارکیده - جنگل استوایی-آکواریومها -دلفینها و همچنین پنج برنامه نمایشی که در زمانهای مشخص اجرا میشوند و شما باید در ابتدا از روی تابلوهای راهنما زمانهای اجرای این نمایشها را ببینید و برنامه خود را برای دیدن آنها تنظیم کنید البته من این برنامه نمایش را از سایت این پارک پرینت گفته بودم..این نمایشها عبارتند از: نمایش شیرهای دریایی- نهنگها- طوطیهای رنگارنگ -دلفینها و مهمتر از همه سینمای تازه تاسیس پارک که ٣٠ دقیقه فیلم مستند حمایت از کره زمین را نشان میدهد. در بین سانس های نمایش اجازه ی ورود به کسی داده نمی شود. در میان تمام این قسمتها رستورانهای مختلف و زمین بازی کودکان هم قرار دارد.

سفرنامه جزایر قناری

در ابتدای ورود از کلیه بازدید کننده ها عکسی به همراه طوطی ها ی زیبا میگرفتن که موقع خروج بهمون فروخته می شد. بعد از ورود با پرداخت پول می شد یک تور کامل پارک گرفت که یک راهنما توریست ها را همراهی می کرد تا همه جا های پارک را ببینند و یکی دیگر از مزایای گرفتن این راهنماها این بود که در وسط نمایش ها هم امکان این وجود داشت تا داخل سالن ها شد.

سفرنامه جزایر قناری

اول سراغ پنگوئن رفتم،یک سالن سرپوشیده که به صورت مصنوعی شبیه قطب بود.همه جا از تکه های بزرگ یخ پوشیده بود و برف آرام آرام روی سر حیوانات می ریخت.آنها هم یا روی صخره های یخی لم داده بودند یا راه میرفتند و یا شیرجه میزدند توی آب. دمای این بخش که مربوط به پنگوئنهای اقیانوس اطلس است همیشه روی صفر درجه تنظیم شده و روزانه ١٢ تن برف روی سرانها میریزد.دمای آب هم همیشه روی ٧ درجه نگه داشته میشود.

سفرنامه جزایر قناری

اینجا ستونهایی شیشه ای قرار دارد که هزاران ماهی ریز و درشت در حالیکه دور هم میچرخند و میرقصند بالا و پایین میروند و در زیر نورپردازی زیبا قوس و قزحی دلفریب ایجاد میکنند. به قسمت نمایش نهنگ ها به راه افتادم ردیف های پایین و نزدیک به نهنگ نشستم و یک ال ی دی بزرگ روبروم قرار داشت تویآن همه بازدید کننده ها را نشان می داد و بالا سر بعضی ها جملههای خنده دار می نوشتکه باعث خنده تماشاگران می شد حدود 10 دقیقه طول می کشید که این فیلم را هم می شد خریداری کرد.

سفرنامه جزایر قناری

قسمت نمایش نهنگ ها از ٢٠٠۶ در این پارک راه اندازی شد یکی از عظیم ترین کارهای لورو پارک است. این نهنگها با هر جهش و شیرجه آب را بر سروروی ما میپاشند و صدایی عجیب داشتن اکثر مردم بارونی هایی تنشان بود مخصوصاً در ردیف اول و دوم .دیدن این حیوانات گنده که اینگونه دست آموز بشر شده اند و بالا پایین میپرند و عشق عمیقی که بین مربیان کوچک اندام انها و نهنگهای غول پیکر ایجاد شده است انسان را به احترام وامیدارد.این نهنگهای غول پیکر بین ۵ تا ١٣ سال عمر دارند و در استخر به عمق ١٢.۵ متر و طول ١٢٠ متر زندگی میکنند٢٢.۵ میلیون لیتر آب با پمپهای قوی از عمق ۶۵ متری اقیانوس اطلس کشیده شده و این استخر را پر کرده است تا نهنگها در محیطی کاملا منطبق با محل زندگیشان قرار گیرند.دمای آب همواره ٢٣ درجه حفظ میشود.مربیان آنها قبل از شروع کار در اینجا ٢ سال در آمریکا زندگی کردند تا از نزدیک نحوه برخورد و تعامل با این حیوانات را فراگیرند. هیچ کدام از آنها وارد آب نمی شدند.

سفرنامه جزایر قناری

این ببر سفید را از بنگال به اینجا آورده شده و جزو نادرترین و کمیاب ترین ببرهای جهان است که با جفتش به نام "صبا" که ببری عادی است زندگی میکند.هردوتای آنها از روز تولد دست آموز بوده اند و در سیرک کار میکردند. صاحب آنها این دو ببر باارزش را به مجموعه لورو پارک بخشید آن ها لابلای درختان میروند و از رودخانه کنار صخره ها آب مینوشند و به درون غار سنگیشان میروند بسیار باشکوهند.

جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید

نویسنده : آناهیت هایراپطیان

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.